برای اینکه در نماز شک و اشتباه نکنم چه باید بکنم؟

 شک و اشتباه در نماز با رعایت نکاتى برطرف می‌شود:-  

1 کنترل قوة خیال: قبل از شروع نماز در طول 

روز با تمرین کردن،‌ تمرکز فکر پیدا کنید و از خود مواظبت نمایید و در موقع نماز خواندن تصمیم بگیرید که قوة خیال را کنترل کنید. حضرت امام خمینى می‌فرماید: طریقة عمده رام نمودن خیال،‌ عمل نمودن به خلاف است و آن چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید. و این در اول امر، کارى صعب (مشکل) به نظر مى آید، ولى پس از مدتى عمل و دقت و علاج، حتماً رام می‌شود
در جاى دیگر می‌فرماید: شما نباید متوقع باشید که در اول امر بتوانید در تمام نماز حفظ طایر خیال کنید ممکن است در ابتداى امر در یک دهم نماز یا کمتر از آن حبس خیال شده حضور قلب حاصل کند و کم کم انسان اگر در فکر باشد و خود را محتاج به آن ببیند نتیجه بیشتر حاصل کند.

2- انتخاب مکان خلوت: امور خارجى مانند عکس، تلویزیون و سر و صدا و غیره زمینة حواس پرتى را فراهم می‌کند از این رو لازم است نمازگزار مکانى را انتخاب کند که هیچ چیز او را به خود جلب نکند.

3- پرهیز از تندخوانی:‌ از موجبات حواس پرتی،‌ تندخوانى و شتاب زدگى در انجام نماز است. با طمأنینه و آرامش نماز خواندن، مى توان با وسواس و شک مبارزه کرد.

4- فهمیدن معانى نماز:‌ گاهى حواس پرتى به خاطر آن است که معانى نماز براى ما روشن نیست کسى که بداند به خدا چه می‌گوید از نمازش لذت خواهد برد و به چیز دیگر فکرش را متوجه نخواهد ساخت.

5- آمادگى براى نماز: براى انجام امر مهمى مانند نماز، آمادگى لازم است مثل وضو را با دقت انجام دادن،‌ رعایت نظافت، گفتن اذان و اقامه، پوشیدن لباس مناسب،‌ استعمال بوى خوش و آمادگى روحى و جسمى داشتن.

کسی که بدون آمادگى وضو گرفته و وارد نماز می‌شود نمى تواند در نماز حضور قلب داشته باشد.

6- از خدا کمک خواستن: براى انجام صحیح نماز باید از خدا کمک بخواهیم و از شر شیطان و وسوسه هاى او به خدا پناه ببریم.


 

فرزندانی دارم که درس نمی خوانند مرا راهنمایی کنید؟

 لذت بردن یا تنفر از درس و مدرسه معمولاً به دو عامل استعداد و چگونگى و کیفیت آموزش بستگى دارد. البته افت تحصیلى در مقاطع راهنمایى و دبیرستان چشمگیر است، گاهى عقب ماندگى در تحصیل در اثر تشتت فکرى و وضع آشفته و هیجاناتى است که در دوران بلوغ در نوجوانان ایجاد شده است و در مواردى شکست دانش آموزان در تحصیل به دلیل حاکم بودن وضعیت نامتعال و آشفته در خانواده و ارتباطات خشک و سرد می‌باشد و هوش و استعداد و علاقه و میل شخصى و نحوة فعالیت جوانان را نیز باید در پیشرفت تحصیلى آنان در نظر گرفت. بر این اساس اولاً باید ببینید فرزندتان علاقه و استعداد درس خواندن دارد یا ندارد. بعضى از جوانان به رشته های هنرى یا فنى یا کارهاى دستى علاقه دارند نمی‌توان آنان را به ادامة تحصیل وادار کرد؛ زیرا تحمیل نظر و علاقة شخصى شما در تغییر رفتار آنان تأثیرى نخواهد داشت. فرزندتان باید خود به این امر برسد که درس خواندن مورد دلخواه است. علاقه به درس یک امر ذاتى و ذوقى است که با تحمیل و اجبار نمی‍‌توان آن را در درون فردى ایجاد کرد.

نکتة دیگر آن است که هرگز در این شرایط که فرزندانتان در دوران بلوغ هستند با آن‌ها درگیر نشوید، لازم است نصیحت و انتقاد را به حداقل برسانید. زیاده روى در تذکر، سرزنش و انتقاد به لجاجت و گستاخى و ستیزه‌جویى منتهى می‌شود. براى آموزش فرزندان و اصلاح آن‌ها بهتر است در درجة اول از روش هاى غیر مستقیم استفاده کنید مثلاً موضوعى را در قالب داستان و خاطره مطرح نمایید و بر نقاط قوت آن‌ها تأکید ورزید و به موقع تشویق کنید و شکست در تحصیل را به رخ آن‌ها نکشانید. اگر فرزندتان به موفقیتى در زمینه‌هاى ورزشی، هنرى یا اخلاقى به دست آورد بلافاصله ایشان را تشویق کنید تا توانایى هاى خود را باور کند چه بسا از این طریق مشکلات درسى او بهتر و سریع تر حل شود.

نکتة سوم آن که همواره به ظرفیت و توانایى فرزندتان توجه داشته باشید. بیشتر پدران و مادران دوست دارند فرزندانشان از نظر درسى و شغلى آن چه را که آن‌ها مى خواهند و به آن علاقه‌مندند در پیش گیرند بدون آن که به استعداد و علایق فرزندشان توجه کنند روشن است که اگر کسى به مسیرى سوق داده شود که استعداد و علاقة لازم را نسبت به آن ندارد به موفقیت نخواهد رسید. مقایسه فرزندان با هم سالان در فامیل احساس ناتوانی را در آن‌ها افزایش می‌دهد. هرگز نباید تفاوت هاى فردى را نادیده گرفت. آن چه مهم است این است که پدر و مادر سعى کنند استعدادهاى کودکان و نوجوانان را به درستی شناسایى کنند و آن‌ها را در زمینه‌هایى که آمادگى و استعدادى بیش تر دارند، هدایت کنند یارى دهند. کامیابى انسان در داشتن شغل و حرفة معین یا گذراندن تحصیلات خاص نیست، بلکه درداشتن کار مورد علاقه اى است که استعداد آنجام آن را دارد. نه هر جوانى به طور حتم باید به دانشگاه راه یابد و نه چنین امکانى براى همه وجود دارد. پیشنهاد ما آن است که شما خانوادة محترم دربارة‌ وضعیت تحصیلى و علاقه و استعداد فرزندتان با مربیان و مشاوران مدرسه صحبت کنید و موانع پیشرفت تحصیلى ایشان را مورد ارزیابى قرار دهید اگر واقعاً مشکل علاقه و ذوق و استعداد مطرح است بهتر است جذب بازار کار شود تا در اینده مهارت خاصى را پیدا نماید و اگر مشکل دیگرى در بین است مشخص شود ماند سهل انگاری، بى برنامه ای، معاشرت با نااهلان، در این صورت با برقرارى ارتباط محبت آمیز و رفیق شدن با فرزندتان سعى کنید او را جذب خود کنید و به تدریج افراد شایسته اى براى رفاقت برگزینید و مقدمة دوستى با ایشان را فراهم نمایید.

آیا به پدر و مادری که به نماز اهمیتی نمی دهند، باید احترام کرد؟

 لزوم احترام به پدر و مادر هر چند در مسیر صحیح نباشند، مطابق با رفتار و اصول انسانی است. هر فرزند این نکته را خوب می داند که پدر و مادرش در راه پرورش و تربیت او دچار زحمات طاقت فرسایی شده اند که هرگز نمی تواند حتی اگر تا آخر عمر به آن ها خدمت کند، گوشه ای از زحمات ایشان را جبران کند. از پیامبر گرامی(ص) سؤال شد که حق پدر چیست، فرمود: «این که او را اطاعت کنی تا وقتی زنده است».(1) سؤال شد: حق مادر چیست، فرمود: «هیهات هیهات اگر به شمار ریگ های بیابان و قطره های باران در خدمت مادر بایستد، معادل با یک روز که در شکم او بوده است، نخواهد بود».(2)
در احترام به پدر و مادر فرقی وجود ندارد. نیکی به والدین، مسلمان و کافر ندارد. فرقی در حرام بودن عقوق والدین نیست بین این که مؤمن باشند و اهل عبادت و طاعت، یا این که کافر باشند و معصیت کار. در سورة لقمان می فرماید: «اگر پدر و مادر کوشش کنند که برای خدا آن چه که نمی دانی، شریک قرار دهی (یعنی به تقلید کورکورانه تو را امر به شرک کنند)، پس ایشان را فرمان مبر، ولی با ایشان در دنیا به نیکی و خوبی مصاحبت کن که پسندیدة شرع و مقتضای کرم می باشد».(3)
امام باقر(ع) فرمود: «سه چیز است که خدا استثنایی در آن قرار نداده است:
1ـ ردّ امانت به صاحبش، مؤمن باشد یا کافر،
2ـ وفای به عهدی که با کسی نموده، مؤمن باشد یا کافر،
3‌ـ نیکی به پدر و مادر، مؤمن باشند یا کافر».(4)
پدر و مادری که به نماز اهمیت نمی دهند، نه از این بابت است که اعتقادی به آن ندارند، شاید از فوائد و اهمیت نماز اطلاع کافی ندارند. در این گونه موارد، امر به معروف و نهی از منکر لازم است، به شرطی که با رعایت حال و در نظر گرفتن تمام جوانب، همراه با ادب و احترام باشد.
پی نوشت ها:
1. مستدرک وسائل الشیعه، کتاب نکاح، باب 70، ص 628.
2. همان.
3. لقمان (31) آیة 15.
4. اصول کافی، ج 2، ص 129.