آن چه در مجموع مى توان به عنوان نقاط ضعف یاد کرد عبارتند از: لجاجت، زودرنجى، غرور، حسادت و کینه توزى، اگر خواهان زندگى سالم و دور از تنش هستید، باید صفات رذیله را از خود دور کنید.
هر یک از صفات مذکور کافى است که کانون گرم خانواده را به سردى بکشاند و منشأ بروز اختلافات و کشمکشها باشد. بنابراین صرف نظر از این که صفات رذیله، مانع قرب الهى است و براى سیر و سلوک انسان خطر جدى حساب مى شود، در روابط اجتماعى انسان نیز تأثیر دارد. وجود صفات یاد شده به اقرار خودتان باعث شده است که از نماز لذت نبرید، حضور قلب در نماز نداشته باشید و حتى نسبت به آن سهل انگار باشید و از زندگى خود لذت نبرده و راضى نباشید. نیز همیشه در غم و اندوه به سر ببرید و از همسر و اطرافیان احساس رضایت نداشته باشید. چنان که شاد و سرحال و با نشاط نباشید و همیشه با همسر درگیرى داشته باشید. از این جهت لزوم مبارزه با صفات رذیله و طرد آن از وجود خود و اصلاح نفس، نیاز به استدلال ندارد. پس باید هر چه زودتر وارد عمل شوید، چون صفات رذیله در صورتى که به حال خود رها شوند و با جدیت با آنها مبارزه نشود، روز به روز شدیدتر مى شود و آدمى را قدم به قدم از عالم انسانیت و معنویت دور مى سازد، در نتیجه مشکلات اخلاقى انسان در همان چند صفت رذیله باقى نمىماند و تمام وجود انسانى از نظر اخلاقى دچار مشکل مى شود و انسان را از خداوند دور مى کند. در این راستا به چند نکته دقت داشته باشید:
توصیهها:
1- از خودسازى وغلبه بر صفات منفى مأیوس نباشید. یکى از دامهاى شیطانى، یأس و ناامیدى است. نباید بپندارید که صفات رذیله را مى توان در مدّت کوتاه و با تلاش اندک از بین برد. اگر چنین بود، مبارزه با نفس را »جهاد اکبر« نمىنامیدند. بر حسب شدّت و ضعف این صفات و میزان تلاش انسان و مراتب ایمان به خدا ممکن است غلبه بر این صفات، از چندین ماه تا چند سال به طول بیانجامد. گفتهاند یکى از بزرگان را دیدند که از شدّت خوشحالى در پوست نمىگنجید، وقتى سبب را پرسیدند گفت: چهل سال است مجاهدت کردهام تا حسد را از خود ریشه کن سازم و اکنون دیدم که به این کار موفق شدهام.(1)
پس ضمن امیدوارى و پرهیز از یأس باید با قاطعیت وارد کارزار سخت با نفس شد.
2- براى در مان هر دردى باید ریشه و علت بیمارى را شناخت و آن را بر طرف کرد.
به نظر بزرگان علم اخلاق، ریشه همه مفاسد و از جمله حسادت، غرور و زودرنجى، خودخواهى است. تا این صفت رذیله بر طرف نشود، نمىتوان توقع داشت صفات مذکور ریشه کن شود. امام خمینى مى نویسد: »خودخواهى منشأ همه مفاسد است«.(2)
مادر بتها بت نفس شماست
زان که آن بت مادر و این بت اژدهاست
سرچشمه اختلاف میان انسانها و از جمله اختلاف زن و شوهر، خودخواهى و خود محورى است.
کسى که در دام خودخواهى افتاده، در فرهنگى که براى خود ساخته، خود را در جاى حق نهاده و براى دیگران حقى قائل نیست.
خودخواهى در پیوند دلها تأثیر منفى دارد و تا مرحله نفرت و بیزارى پیش مى رود.
راه عملى مبارزه با خود خواهى چیست؟
3- مهمترین راه درمان خودخواهى، مبارزه مستقیم با نُمودهاى خودخواهى است. از این رو اسلام با صفاتى از قبیل حسد، خودنمایى، جاهطلبى، کینه توزى و تکبر به شدّت مبارزه کرده و از طرف دیگر، صفاتى چون خیر خواهى، فروتنى، عفو وگذشت را مورد تأکید قرار داده است.
4- به نظر علماى اخلاق، راه مقابله با صفات رذیله، عمل بر خلاف تمایلات درونى است، مثلاً کسى که حسود است، زمانى که امتیازات دوستان یا همسر خود را مى بینید یا سخن از برترىهاى دیگران مى شود، باید در همان لحظه، در دل توجه به خدا کند و خود را از این که حق شخص مورد نظر را زیر پا نهد، برحذر دارد. از این رو نه تنها زبان به بدگویى و تحقیر او نگشاید، بلکه بر خلاف میل قلبى، امتیازاتِ به حق او را تأیید کند و بر خلاف اقتضاى صفت بد، عمل کند.
نکته دیگر آن است که بداند امتیازات و کمالات دیگران هرگز مانع برخوردارى او نیست. از طرفى به عواقب حسادت بیندیشد که عبارتند از:
1- به خطر افتادن دین و ایمان. امام صادق(ع) فرمود: »حسد ایمان را مى خورد، همان طورى که آتش هیزم را از بین مى برد«.(3)
2- زوال حسنات: رسول خدا(ص) مى فرماید: »حسد خوبىها را تباه مى کند«.(4)
3- به خطر افتادن سلامت: امام على(ع) مى فرماید: »تندرستى از کمى رشک بردن است«.(5)
4- تنهایى: منفور شدن و تنهایى، از پیامدهاى طبیعى حسد است. امام على(ع) مى فرماید: »براى حسود دوستى نیست«.(6)
نکته دیگر آن است که حسود بداند تنها به ضرر خود کار مى کند. امام صادق(ع) مى فرماید: »حسود پیش از آن که به دیگران زیان وارد کند، به خود آسیب مى زند«.
در نامه مرقوم داشتهاید از این که مى بینید همسرتان با اخلاق خوب خود خانواده شما را به خویش متوجه مى سازد، حسودى مى کنید، در حالى که اگر قدرى بیندیشید خواهید دید جاى حسادت نیست، بلکه جاى حمد و ستایش الهى است. باید از اخلاق خوب همسرتان لذّت ببرید و خداوند را بر این نعمت سپاس بگویید، حتى او را در این جهت تشویق نمایید. جالب آن که همسر شما در دل پدر و مادر و اقوام تان جا باز کرده، نه همسر دیگران. از این بابت باید خوشحال باشید. انسانها از این که چیزى که متعلق به آنها است، ارزشمند باشد، خوشحال مى شوند، نه ناراحت!
البته حق دارید غبطه بخورید، نه حسادت. امام صادق(ع) فرمود: »مؤمن از مشاهده نعمتِ صاحب نعمت حسد نمىبرد، بلکه غبطه مى خورد و از خداوند همانند آن نعمت را آرزو مى نماید، ولى منافق غبطه نمىخورد و حسد مى ورزد«.(7)
براى غلبه بر مشکلات کسى بهتر از خودتان نمىتواند کارساز باشد. باید براى اصلاح خود تصمیم بگیرید و با ریاضت و تمرین و صبر، صفات رذیله را از خود دور کنید تا از زندگى لذت ببرید.
آیا حیف نیست در آغاز زندگى مشترک، با بدخُلقى و بهانه جویى طعم شیرین زندگى را بر ذائقه خود و همسرتان تلخ نمایید؟ ایام پس از سپرى شدن، هیچ وقت بر نمىگردد. حتى اگر در آینده بتوانید حالت تعادل خویش را بازیابید و صفات بد را از بین ببرید، دوران حال را که مى توانید از آن بهتر استفاده کنید و لذّت ببرید و سعادت اخروى خویش را فراهم آورید،
بگو مگو و جدل با همسر و عقده گشایى، دور از اخلاق اسلامى است. این برخورد زمینه بیمارى روانى را فراهم مى کند. پیامبر اسلام(ص) مى فرماید: »آدم بد اخلاق نفس خود را در رنج و عذاب دائم قرار مى دهد«.(8) اخلاق خوب بهترین پشتوانه پیمان زناشویى است. به این روایت بنگر که به رسول خدا(ص) عرض شد: فلان شخص زن خوبى است، روزها روزه دارد و شبها عبادت مى کند، ولى بداخلاق است! همسایه هایش را آزار مى رساند. حضرت فرمود: »هیچ خیر و خوبى ندارد و از اهل دوزخ مى باشد«.(9) بد اخلاقى در همه چیر حتى در عبادت تأثیر منفى مى گذارد، چون موجب قساوت قلب مى شود و نمىگذارد انسان از عبادتش لذّت ببرد. انسانى که با دیگران نمىتواند ارتباط خوبى داشته باشد، مطمئناً با خداوند نیز نمىتواند ارتباط خوبى برقرار کند. با نزدیک شدن به خداوند مى توانید، نفس خود را کنترل نموده و بر صفات ناپسند غلبه کنید. به بهانه خارج شدن از یکنواختى (که عذرى بدتر از گناه است) زندگى را در سراشیبى تباهى قرار ندهید! چرا به جاى لج بازى و خودخواهى، از گذشت لذّت نمىبرید؟ چرا از این که به سخن همسرتان گوش دهید و کسى را که دوست مى دارید، خوشحال کنید، لذت نمىبرید؟ چرا از این که همسرتان خوش خلق است و در میان خانواده جا باز کرده، لذت نمىبرید؟ بیایید یک بار به جاى کارهاى گذشته، بر خلاف آنها انجام بدهید و از این کار لذت ببرید. از این که همسرتان را خوشحال کنید و بر خلاف خواسته نفس قدم بردارید، خوب بودن برایتان آسان خواهد شد و لذّت بخش. نیز به زندگى شیرین و آنچه فلسفه آفرینش زوجین است، دست خواهید یافت.
پى نوشتها:
1. محمد على سادات، اخلاق اسلامى، ص 132.
2. امام خمینى، سرالصلاة، ص 68.
3. بحارالانوار، ج 70، ص 244.
4. همان، ص 418.
5. نهج البلاغه، قصار 248.
6. غررالحکم، ج 1، ص 223.
7. کافى، ج 2، ص 307.
8. بحارالانوار، ج 73، ص 298.
9. همان، ج 103، ص 253.
پاسخ گو
یکشنبه 15 خردادماه سال 1384 ساعت 06:42 ب.ظ
یکى از نیازهاى بشرى در زندگى، انتخاب همسر است که خدا به منظور پاسخ گویى به این نیاز، همسرانى را براى مردان آفریده است.(1)
اگر چه ممکن است همیشه این گونه نباشد که تسریع در ازدواج حتماً فوایدى را در پى داشته باشد، یا تأخیر در ازدواج همواره زیانبار باشد، اما اگر همه ابعاد و زمینههاى ازدواج را بسنجیم و ازدواج مانعى در برخى از امور دوران جوانى (مثل تحصیل) ایجاد نکند، مىتواند فایدههاى فراوانى به همراه آورد.
با توجه به این مقدمه نکاتى را به طور اختصار درباره فواید تسریع در ازدواج و زیانهاى تأخیر آن یادآور مىشویم:
1- حفظ ایمان:
در دوران جوانى که وجود وى (دختر و پسر) میدانى پر التهاب براى تمایلات و جذب منافع و لذّتهاى مادى و معنوى است، گاهى از هر سو، عوامل داخلى و خارجى در این میدانِ کشمکش، مىتوانند وى را به سراشیبى فساد اخلاقى و تباهى عقیدتى سوق دهند. اما ازدواج یکى از عوامل مهمّى است که مىتواند نجات بخش جوان از این گونه انحرافات باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر کس ازدواج کند، نیمى از دینش را حفظ کرده است».(2)
2- حفظ عفت و پاکدامنى:
پاکدامنى و عفت دو گوهر گران بهایى اند که مىتوانند سر مایه بى بدیلى براى انسان، به خصوص جوانان باشند. تأخیر در ازدواج هر لحظه این گونه ناب را در معرض تهدید جدى قرار مىدهد.
3- آرامش و سکونت:
یکى از آثار مثبت ازدواج به تعبیر قرآن کریم، آرامش زوجها در کنار یکدیگر است.(3) وقتى دو نفر (زن و مرد) زیر یک سقف با هم باشند و در مسیر زندگى همسر و هم سفر خوبى براى یکدیگر باشند، آرامشى خواهند یافت که قرآن نوید بخش آن است. همان طور که روان شناسان بر این باورند که یکى از عوامل اختلال روانى و عصبى، تنهایى و تجرّد است.
4- زیانهاى تأخیر در ازدواج:
موارد سه گانهاى که به عنوان فواید ازدواج ذکر کردیم، مىتوانند در صورت ازدواج نکردن، هر یک به عنوان مشکلى دامنگیر جوانان شوند؛ یعنى عفت و پاکدامنى به بى عفتى بدل شود؛ حفظ ایمان به بى ایمانى یا حداقل سست ایمانى منجر گردد و آرامش به اضطراب و تشویش تغییر یابد.(4)
1. روم (30) آیه 30.
2. وسائل الشیعه، ج 14، ص 5، حدیث 11.
3. جوانان و انتخاب همسر، على اکبر مظاهرى، ص 45.
4. گفتار فلسفى، جوان، محمد تقى فلسفى؛ در جستجوى همسر، محسن طالعى نیا؛ جوانان و انتخاب همسر، على اکبر مظاهرى.
پاسخ گو
یکشنبه 15 خردادماه سال 1384 ساعت 11:52 ق.ظ
از این که نماز را به سختى آموخته و علاقه دارید به طور دایم بخوانید قابل تحسین است و قطعاً به نماز خواندن اوّل وقت موفّق خواهید شد.
اهمیت ندادن به نماز گاهی به خاطر عدم آشنایى با فلسفه نماز و گاهى به خاطر آگاه نبودن با این که ترک نماز از گناهان کبیره است صورت مىپذیرد. در قیامت وقتى بهشتیان از دوزخیان مىپرسند چرا در جهنم قرار گرفتهاید جواب مىدهند ما از نمازگذاران نبودیم. بنابراین ترک نماز جنگ با تمام پیامبر است اینک راه درمان:
1- آشنا شدن و آشنا کردن به فلسفه و حقیقت نماز و این که گمشده بشر آرامش است و به نماز خواندن بشر به آرامش و تعادل روحى مىرسد خداوند مىفرماید: «الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب؛(1) آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش پیدا مىکند نماز مهمترین عامل یاد خدا است اقم الصلوة لذکرى.(2) خداوند مىفرماید نماز را به خاطر یاد من بخوانید ضمناً بدانید که لذّت زندگى در کسب علم و دانش است سعى کنید بر درس و علم آموزى بیفزایید.
2- براى رفع سهل انگارى باید به نماز اهمیت داد و آفات ترک نماز را باید فهمید که چگونه خداوند مىفرماید: فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون؛(3) واى بر نمازگزاران کسانى که در نماز شان سهل انگارى مىکنند.
.
پى نوشتها:
1. سوره رعد، آیه 28.
2. سوره طه، آیه 14.
پاسخ گو
یکشنبه 15 خردادماه سال 1384 ساعت 11:15 ق.ظ