چگونه مى‏توانم گذشته بسیار تلخم را فراموش کنم؟


 براى رهایى از حسرت گذشته، روان شناسان واقع بینى را پیشنهاد کرده و مىگویند:
«ما در حال حاضر در نقطه تلاقى گذشته و آینده معدوم قرار گرفته ایم و محال است حتى براى یک ثانیه هم بتوانیم در یکى از دو زمان غیر موجود زندگى کنیم.
هر چه در این راه بکوشیم و به خود زحمت بدهیم، جز درهم شکستن فکر و جسم نتیجه اى نخواهیم گرفت. پس چرا به یگانه زمانى که در آن زندگى مىکنیم، راضى نباشیم».۱ پیشوایان دین نیز به پیروان خود چنین سفارشى کرده اند: امام صادق علیه السلام مىفرماید: «ایام زندگى سه روز است: روزى که گذشته و برگشت ندارد؛ روزى که هم اکنون موجود است و باید آن را مغتنم شمرد و فردایى که نیامده و تنها آرزوى آن در دست مردم است». ۲

سعدى با الهام از روایت فوق مىگوید:
سعدیا دى رفت و فردا هم چنان معلوم نیست       در میان این و آن فرصت شمار امروز را
براى غلبه بر نگرانى باید درهاى دیروز و فردا را به روى خویش ببندیم و در زمان حال زندگى کنیم. با واقع بینى، مىتوان از درگیرى فکرى نیز مصون ماند.
علت ناآرامى و تشویش خاطر بسیارى از مردم را باید در طرز فکر و تلقى آنها از زندگى جست و جو کرد. بعضى به غلط تصور مىکنند هر چه رنج و مصیبت است، گریبان آنها را گرفته و همواره با ناکامى مواجه بودهاند و همین تصور نادرست آنها را از زمین گیر کرده است، اما اگر همین افراد عینک بدبینى را از چشم خود بردارند و به نقاط مثبت زندگى خویش بیندیشند و جامع نگر باشند، قطعاً افکار خود را به نظر درآورده و به آرامش دست خواهند یافت.
همین که از گذشته تلخ خود، متأثر هستید، معلوم است که از آن حالات بیرون آمده اید و دیگر آن چیزها براى شما در زمان حال وجود ندارد، بنابراین از زندگى کنونى خود براى موفقیت بیشتر بهره گیرى کنید و گذشته را تنها به عنوان درسى براى زندگى امروز و فردا نگاه کنید، نه به عنوان عا ملى براى درد و رنج .
   
پی نوشت ها :
۱)محمد تقى فلسفى، اخلاق، ج 2، ص 239.

۲)بحارالانوار، ج 75، ص 238

مسئله قسمت در ازدواج چه اندازه صحت دارد؟

 آن چه بین مردم معروف است، قسمت به معناى عدم تأثیر فرد در سرنوشت خود و تعیین همسر از قبل مى‏باشد و سلب اختیار از انسان، که از نظر اسلام مردود است، چون خداوند به آدمى، اختیار و اراده داده است و در همه امور از جمله ازدواج، حق انتخاب و گزینش محفوظ مى‏باشد. شاهد روایات زیادى است که همگان را به دقت در انتخاب همسر فراخوانده و ضوابطى را در این امر منظور داشته‏اند. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «زن همچون گردنبدى است که شخص آن را بر گردن خود آویزان مى‏کند، پس بنگر چه چیزى را بر گردن آویخته‏اى!». (1)
از رسول اکرم(ص) نقل شده: «فردى مناسب براى ازدواج را در نظر بگیرید و انتخاب کنید، زیرا زنانتان فرزندانى شبیه خواهران و برادران خود متولد مى‏کنند».(2) اگر انسان در انتخاب همسر نقشى نداشته باشد، این روایات معنى ندارد.
ازدواج مانند امور دیگر، در قلمرو علم الهى است، یعنى خداوند مى‏داند فلان شخص با چه کسى ازدواج خواهد کرد، ولى علم پرودگار اختیار را از او نمى‏گیرد، زیرا علم الهى به عمل اختیارى انسان تعلق گرفته است.
پى‏نوشت‏ها:
1 - میزان‏الحکمة، ج 2، ص 1182.
2 - همان، ص 1183

چگونه بچه های خود را تربیت کنیم که مؤمن واقعی باشند؟


حساسیت شما در امر تربیت فرزندان قابل تقدیر و تحسین است. به نظر کارشناسان علوم تربیتی بهترین شیوه در تربیت اخلاقی، روش الگویی است،‌یعنی پدر و مادر با رفتار و کردار خود فرزندان خویش را عملاً با اخلاق پسندیده آشنا کنند. کودک بیش از آن که بشنود، می بیند، زیرا کودک به ویژه در مسائل اخلاقی بیشتر از گوش،‌ از چشم خود استفاده می کند.(1) خمیر مایه شخصیت کودکان،‌ در کانون گرم خانواده شکل می گیرد و تقلید از رفتار والدین از بارزترین ویژگی های کودکان در سنین پیش دبستانی است.
به تعبیر ایتارد، بنیان گذار روان شناسی بالینی، ذهن کودکان مانند صفحة سفیدی است که آماده نگاشتن تجارب محیطی است که در آن زندگی می کنند.(۲
)
امام علی(ع) همین موضوع را در چهارده قرن پیش، مطرح کرده و فرموده اند: «دل کودک همچون زمینی خالی است که هر بذری در آن پاشیده شده، می پذیرد».(۳
)
پایه های اصلی شکل گیری شخصیت انسان، در دوران هفت سال اوّل زندگی پی‌ریزی می شوند، به طوری که گزل، روان شناس شهیر گفته است: «کودک در پنج و شش سالگی نسخه کوچک جوانی است که بعداً خواهد شد».(۴
)
مهم ترین وظایف والدین در این مرحلة حساس عبارت اند از
:
1
ـ احترام به کودک: رسول اکرم(ص) می فرماید: «اکرموا أولادکم و أحسنوا آدابهم؛ به فرزندانتان احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آن ها معاشرت نمایید».(۵
)
2
ـ توجه به استقلال طلبی کودکان: بذر استقلال طلبی از سال های آغازین زندگی کودک شروع به رشد و جوانه زدن می کند و پدر و مادر باید زمینه را برای رشد متعادل این میل فراهم آورند
.
3
ـ پرورش شخصیت کودکان: والدین با روش های مختلف می توانند شخصیت کودکان خود را پرورش دهند که مهم ترین آن، سلام کردن و هم بازی شدن با آن ها است. رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «هر که کودکی دارد، باید خود را تا سر حد کودکی تنزل دهد».
4ـ پرورش عواطف دینی:

 به موازات آموزش تعالیم دینی و پرورش فکری و اعتقادی آن ها، لازم است عواطف دینی نیز در آن ها رشد و گسترش یابد
.
شرکت در مراسم مذهبی از قبیل نماز جماعت، نماز جمعه، مراسم اعیاد و سوگواری، مراسم شب های قدر و غیره، در پرورش عواطف دینی کودکان و نوجوانان مؤثر است
.
عادت دادن آن ها به نماز و روزه و آشنا کردن آنان به مفاهیم اخلاقی مانند راستگویی، امانتداری، خیر خواهی و غیره در این جهت نقش تعیین کننده ای دارد
.
5
ـ زیر نظر گرفتن دوستان: یکی از عوامل مؤثر در تربیت اخلاقی، همنشینی با نیکان است. کودکان به دوست نیاز دارند. نمی توان این نیاز روحی را سرکوب کرد، ولی به دلیل نقش پذیر بودن کودکان، آن ها به شدت از رفتار همسالان خود اثر می پذیرند تا جایی که گاهی ممکن است زحمات پدر و مادر را بر باد دهند. از این رو لازم است با هوشیاری کامل، دوستان فرزند خود را زیر نظر بگیرید و آن ها را در انتخاب دوست مناسب یاری کنید
.
6
ـ استفاده از روش تشویق و تنبیه: تشویق عامل مؤثر در تقویت روحی و ایجاد نشاط و اعتماد به نفس در کودکان است. این تشویق با تشکر و اظهار رضایت و نگاه وعمل محبت آمیز و پاداش و هدیه و جایزده دادن صورت می گیرد. تشویق نباید پیوسته و دائمی باشد، بلکه باید گاه باشد تا شخصیت کودک شکل بگیرد. این تشویق بر تنبیه مقدم است. البته منظور از تنبیه، تحقیر و اهانت و طعن زدن و کتک زدن نیست، بلکه ممکن است به صورت نگاه خشم آلود و بی اعتنایی و محروم کردن از گردش انجام گیرد
.
نکتة آخر این که: با توجه به روحیاتی که از خود ذکر کرده اید که گاهی دچار شک و تردید می شوید و اعتقادات و باورهای خود را مستحکم نمی یابید و با توجه به روحیات شوهر شما در عبادات و اعمال و واجبات، تأثیر آن را در فرزند خود نباید فراموش کنید، زیرا همان گونه که گفتیم تأثیر رفتارها، اعمال و اعتقادات والدین، بسیار بیشتر از سخنان آن ها است
.
در پایان،‌ مطالعة کتاب آیین تربیت از آقای ابراهیم امینی و راهنمای پدران و مادران از آقای محمد علی سادات را توصیه می کنیم
.
پی نوشت ها:
1]
محمد علی سادات، راهنمای پدران و مادران، ج 2، ‌ص 122
.
2)
غلامعلی افروز، روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، ص 62
.
(۳)
نهج البلاغه، نامه 31
.
(۴)
غلامعلی افروز، روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، ‌ص 31
.
(۵)
بحارالانوار، ج 101، ص 95
.