.بدون تردید «فروید» روان شناس باهوش و روانکاو زبردستى بوده، ولى قطعاً نظریات ایشان مانند دانشمندان دیگر قابل نقد و بررسى است.
البته ایشان نظریات تازه و جدید و قابل توجهى در روانشناسى بیان کرده است و بر این اساس در کتابهاى روانشناسى از نظریات ایشان ذکر مىشود؛ نظریاتى مانند روان ناخودآگاه، فرافکنى و...، اما این به معناى درست بودن تمام نظریات او و به خصوص در مورد دین و خاستگاه آن و نقدناپذیر بودن آنها نمىباشد.
بر این اساس، بعضى از عقاید «فروید را دانشمندان بزرگ اعم از مذهبى و غیر مذهبى با کمال صراحت و مستدل رد کردهاند. بعضى از روان شناسان غربى که به افکار وى ابراز تمایل مىکنند، نتوانستهاند نارسایى حرفهاى او را در مورد مذهب پنهان نمایند: یکى از آنها مىگوید: «کسانى که آثار فروید را مطالعه مىکنند، به این نتیجه خواهد رسید که او انتظارها و خواستههاى خواننده را درباره مسائل مذهبى و نظائر آنها به طریق مختلف اجابت ننموده و پاسخ پرسش هایى را که در این زمینه وجود دارد نداده است، ولى باید به خاطر آورد که «فروید» هرگز ادعا نکرده که توضیح کاملى درباره امور مذهبى داده است».(1)
هارتمن و کریز بر این مسئله اشاره دادند که فروید در ارتباط با رشد شخصیت، در وهله نخست متأثر از دکترین تکامل «داروین» بوده است، در نتیجه تمایل داشته تا مراحل رشد را در قالب اصطلاحات تکامل انسان مطرح سازد.(2)
در این جا به بعضى از اشکالات نظریه «فروید» اشاره مىکنیم:
1- وى وجدان اخلاقى را همان منهیات اجتماعى و تمایلات واپس زده مىداند و تصریح نموده که تصوّرات ابتدایى خوب و بد در بشر وجود ندارد و وجدان اخلاقى فطرى نیست. اما این نظریه حتى نزد طرفداران مکتب او مقبول نیست. یکى از آنها مىگوید: البته همه گفتههاى فروید را نباید کاملاً صحیح و منطبق با واقع دانست، مثل مفهومى که او از وجدان باطن استنباط مىکند، که متضمن عیوب و نقائصى است.(3)
2- «فروید» در فرایند قوام شخصیت، براى غریزه جنسى نقش بسیار مهم و استثنایى قائل است و آن را از اغاز با کودک همراه دانسته و بر اساس آن مراحل رشد شخصیت را به: دهانیک مقعدى و آلتى تقسیم مىکند. وى به هیچ وجه به رشد و مراحل مختلف آن از جنبههاى ذهنى و ادراکى و سایر ابعاد روانى انسان، توجه نمىکندو گویا همه آنها را در مسیر جنسیت دیده و رشدشان را در آن جهت توجیه مىکند و این درست بر خلاف یافتههاى شخصى و تجارت علمى است. «فروید» براى کودک قائل به غریزه جنسى از آغاز تولد است، هر چند عدهاى گفتهاند مراد وى از غریزه جنسى و یا جنسیت، معنى متداول آن نیست، بلکه منظور لذتهاى جنسى است اما این توجیه دور از واقعیت است.
شاهد بر این مدعا سخنان فروید است. او مىگوید: «در دوران کودکى، غرایز جنسى به یکدیگر وابسته نیستند، ولى در دوران بلوغ این مناطق با هم در ایجاد لذت شرکت مىکنند».(4) عشق مادرى، محبت فرزندى و برادرى، رفاقت و دوستى به عقیده «فروید» از جنسیت مشتق هستند. روابط مادر با فرزند و معلم با شاگردان و به طور کلى تمام ارتباطهاى اجتماعى بین اشخاص یا طبعاً خصیصه جنسى دارند و یا داراى اصل و ریشه جنسى هستند.(5) اما هیچ دلیلى بر مدعاى «فروید» نمىتواند باشد.
ضرورتى ندارد که گفته شود همه غرایز از آغاز تولد در انسان یا حیوان بالفعل موجود است. ثانیاً صرف این که مثلاً لب و دهان در بزرگى یکى از منابع شهوت زا است، دلیل آن نیست که عمل مکیدن را که براى کودک لذّت آور است، مستند به غریزه جنسى بدانیم، بلکه موضوع لذّت بردن کودک از مکیدن، نشانه حکمت الهى است. این یک میل کمکى براى تأمین غریزه تغذیه است.
3- «فروید» بر اساس نظریه سه نظامى خویش درباره شخصیت معتقد است که بین «نهاد» و «من» ناسازگارى به وجود مىآید و اگر «من» کنترل بیشترى داشته باشد، اضطراب افزایش مىیابد و انسان براى مقابله با آن یا ریاضت مىکشد و یا به افکار روشنفکرانهاى از قبیل افکار فلسفى یا مذهبى دست مىیابد. این یکى از اشتباهات بزرگ فروید است. او توجه ندارد که فطرت خداگرایى یا خداجویى در این سنین، ظهور و خودنمایى در وجود جوان دارد. فروید معتقد است که علت تکوین مذهب مبنى بر دو پدیده زیر است:
1- تشویش و اضطراب انسان در برابر تحریکهاى غریزى خود.
2- ترس انسان در برابر نیروهاى خصمانه طبیعت.
به این ترتیب فروید بر خلاف «رناک» عامل عقل را تکوین مذهب دخالت نمىدهد و آن را یک امر نفسانى مىداند».(6) آیا دانشمندان الهى جهان که به خدا ایمان آوردهاند، اعتقادشان بر اساس روانکاوىهاى فروید بوده است؟
براى بررسى بیشتر با نظریات وى و نقدهاى آن کتابهاى ذیل معرفى مىشود:
1- اندیشههاى فروید،
2- فروید و فرویدیسم،
3- کودک، ج 1، از آقاى فلسفى،
4- مکتبهاى روانشناسى و نقد آن، ج 1، از دفتر همکارى حوزه و دانشگاه،
5- نقدى بر فرویدویسم از دیدگاه روانشناسى علمى، اثر هارى کى ولز، ترجمه نصراللَّه کسرائیان.
پى نوشتها:
1. محمد تقى فلسفى، کودک ج 1، ص 336، به نقل از اندیشههاى فروید، ص 86.
2. مکتبهاى روانشناسى و نقد آن، ج 1، ص 324.
3. کودک، ج 1، ص 345.
4. مکتبهاى روانشناسى و نقد آن، ص 379.
5. کودک، ج 1، ص 36، به نقل از اندیشههاى فروید، ص 47.
6. همان، ص 86.
پاسخ گو
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 ساعت 07:53 ب.ظ
.
خود ارضایى یکى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مىرود. در پیدایى آن علل مختلفى دخالت دارد مانند تحوّلات بلوغ، عوامل تحریک زا، عقده حقارت، مساعد نبودن محیط خانواده، معاشرت با منحرفان، ضعف ایمان و ناآگاهى از پیامدهاى خودارضایى. متأسفانه خودارضایى، عوارض زیان بارى دارد، مانند ضعف سیستم عصبى، ناتوانى جنسى، گریز از ازدواج، سرد مزاجى، پژمردگى رنگ، ایجاد حلقه سیاه دور چشم، خستگى و خواب آلود بودن، شرم کاذب، گوشهگیرى و آشفتگى در خواب.(1)
البته تأثیر خودارضایى در ازدواج و یا بچه دار شدن مطلبى نیست که براى همه افراد یکسان باشد. در این باره باید پزشک متخصص با معاینات خود نظر دهد. معمولاً این مشکل براى افرادى که در خود ارضایى افراط کرده و سابقه زیادى دارند، ممکن است اتفاق افتد.
از نظر شرعى شکى نیست که خود ارضایى حرام است و استغفار و توبه از آن لازم مىباشد.
اسلام براى مقابله با انحرافات جنسى عموماً و خودارضایى خصوصاً در دو بخش پیشگیرى و درمان راهکارهاى مناسبى را ارائه کرده است. اما روشهاى کاربردى در بخش نخست عبارت است از:
1- خردورزى: خودارضایى نتیجه عدم تعدیل غریزه جنسى است.
بدیهى است که با مهار احساسات و تعدیل غریزه جنسى مىتوان از خود ارضایى پیشگیرى کرد.
یکى از راههاى مهار غریزه جنسى استفاده از نیروى عقل است. امام على(ع) مىفرماید: «در دلهاى بشر، خاطرات بد و خواهشهاى زشت پدید مىآید و عقل از اعمال آن خاطرات جلوگیرى مىکند».(2) البته به دلیل نیرومندى غریزه جنسى و نارسایى عقل در ایام بحرانى بلوغ، این چراغ هدایت، کم فروغ مىگردد. در این شرایط باید از احساسات مذهبى بهره گرفت.
2- خدا محورى: در هنگامه بحران بلوغ، با استمداد از احساسات مذهبى و رعایت تقوا مىتوان شهوت را کنترل کرد. بزرگترین قدرت براى مهار غرایز از نظر اسلام احساس مذهبى است. قرآن مجید نماز را عامل باز دارنده از گناه مىداند و مىفرماید: «نماز آدمى را از کارهاى زشت باز مىدارد».(3) جوانى از انصار نماز را با پیامبر ادا مىکرد، ولى آلوده به گناهان زشتى بود. حضرت فرمود: «سرانجام نمازش او را از این اعمال پاک مىکند».(4) البته هر نمازى به نسبت رعایت شرایط، این اثر را دارد. رسول اکرم(ص) به جوانان توصیه مىکند براى کنترل غریزه جنسى، از روزه و امساک از خوردن استفاده کنند.(5)
3- رعایت اصل مهم حیا و عفت در محیط خانه: رعایت بعضى مسائل مانند جداسازى محل خواب کودکان، محدود کردن، تماس بدنى با آنان، دور نگاه داشتن کودکان از مناظر مهیج از بروز انحراف جنسى جلوگیرى مىکند.
4- دقت در دوست یابى: اولین قدمهاى انحراف را نوجوانان به کمک دوستان ناباب بر مىدارند. براى پیشگیرى از انحرافات جنسى باید در انتخاب دوست وقت کافى صورت گیرد.
5- کنترل غریزه جنسى: جوان باید از ابتداى بلوغ، غریزه جنسى را به کنترل در آورد تا انحراف به صورت عادت در نیاید. کنترل از طریق: طرد افکار شیطانى، پر کردن اوقات فراغت، کنترل چشم و عدم اختلاط زن و مرد انجام مىگیرد. بیدار ماندن در رختخواب ممکن است زمینه ساز برخى انحرافات شود، از این رو به جوانان توصیه مىگردد زمانى وارد بستر شوند که به حد کافى خسته شده و آماده خواب باشند. براى این امر مىتوان از مطالعه کتابهاى مفید قبل از خواب استفاده کرد، زیرا اشتغالات فکرى اثر عمیقى در انصراف فکر از عادات و انحراف جنسى دارد، از این رو پر کردن اوقات فراغت از اهمیّت خاصى برخوردار است.
6- یاد مرگ: یکى دیگر از عواملى که در غلبه بر شهوت نقش مهمى دارد، یاد مرگ است.
رسول اکرم(ص) مىفرماید: «زیاد مرگ را یاد کنید که یاد مرگ شکننده لذّات نفسانى و حایل میان تو و شهوات است».(6)
7- ازدواج: راه صحیح ارضاى غریزه جنسى، ازدواج قانونى است. رسول خدا(ص) مىفرماید: «اى جوانان! هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام کند، زیرا بهترین وسیله است که چشم را از نگاههاى آلوده و عورت را از بى عفتى محافظت مىکند».(7)
از این رو اسلام، در جایى که ترک گناه منوط به ازدواج باشد، آن را واجب کرده است. فقهاى عظام فرمودهاند: کسى که به دلیل نداشتن زن به حرام مىافتد واجب است زن بگیرد.(8) این مسئله در مورد زنان نیز مؤثر است.
8- خویشتن دارى: قرآن مجید راه مقابله با طغیان غریزه جنسى را در صورت فراهم نبودن زمینه ازدواج، خویشتن دارى در امور جنسى مىداند و مىفرماید: «آنها که وسیله ازدواج ندارند، باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بى نیاز کند».(9)
البته تسلط بر نفس و تعدیل غریزه جنسى، کار بسیار دشوار است که نیاز به مقاومت سرسختانه دارد. امام على(ع) مىفرماید: «شهوتها و خواستههاى نفسانى، بیمارىهاى کشنده هستند و بهترین دواى آنها، صبر و پایدارى در برابر آنها است».(10)
9- تقویت اراده: اگر زیاده خواهى جنسى به صورت عادت ناپسند خودارضایى در آمده باشد، از آن جا که عادت به منزله طبیعت دوم آدمى به شمار مىرود، رهایى از آن، احتیاج به عزمى راسخ دارد. آن چه در شروع کار مهم است، خواستن و انگیزه داشتن است. در این جهت تلقین مثبت بسیار کارساز است. افراد مبتلا به خودارضایى باید مرتب به خود تلقین کنند که به خوبى قادرند این عادت را ترک کنند، ضمن این که به دنبال آن جاى گزین کردن یک عادت پسندیده ضرورى است.
روان شناسان مىگویند: براى ترک یک عادت بد، حتماً باید به سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشین عادت بد نمود. در مورد عادات بدجنسى باید درست در همان ساعاتى که انگیزه آن در مبتلایان تولید مىشود، به سراغ برنامه خاصى (مانند ورزش، تفریح، رفتن پیش دوستان و بطور کلى بیرون آمدن از خلوت و تنها بوده) که براى چنین ساعاتى از قبل پیش بینى کردهاند بروند.(11)
10- مؤاخذه و تنبیه: آدمى گذشته از همت والا، به محرک هایى نیازمند است تا نفس مایل به تنبلى و رکود را به حرکت و تلاش وا دارد و در طریق مجاهدت با نفس ثابت قدم و مقاوم گرداند. در این میان، مهمترین محرّک، تنبیه و مجازات است.
مجازات در برابر زیاده خواهى جنسى از ملامت شروع و سپس به مراحل شدیدتر مانند محروم کردن خویشتن از بعضى لذایذ زندگى در مدّت معیّن منتهى مىگردد.
11- ورزش: یکى از راههاى آرام کردن طوفان غریزه جنسى در انسان، ورزش و فعالیت بدنى است، زیرا ورزش مقدار فراوانى از انرژىهاى بدنى و فکرى انسان را به خود اختصاص مىدهد و از مسائل دیگر کم مىکند.
12- کم خورى: در روایات اسلامى از روزه دارى به عنوان یک عامل غلبه بر شهوت یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «اى جوانان! هر یک از شما قدرت ازدواج دارد ازدواج کند و اگر قدرت ندارد، روزه بگیرد، زیرا روزه گرفتن براى کنترل شهوت مفید است».
پى نوشتها:
1. احمد احمدى، روانشناسى نوجوان و جوان، ص 120.
2. غررالحکم، ج 2، ص 500.
3. عنکبوت (29) آیه 45.
4. تفسیر نمونه، ج 16، ص 287.
5. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
6. بحارالأنوار، ج 74، ص 388.
7. مکارم الاخلاق، ص 100.
8. توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2443.
9. نور (24) آیه 33.
10. غررالحکم، ج 1، ص 72
11. ناصر مکارم شیرازى، مشکلات جنسى جوانان، ص 169.
پاسخ گو
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 ساعت 07:48 ب.ظ
این بیمارى از یک طرف ناشى از اشتباه در فهم احکام دینى و در واقع اصل دین اسلام مىباشد و به عبارت دقیق تر: ناشى از انحراف فکرى است، از طرف دیگر، اعمال و رفتارهایى به این فکر غلط و اندیشه باطل دامن زده و آن را به صورت یک عادت درآورده است.
براى درمان این بیمارى ابتدا باید فکر اشتباه و غلط خود را اصلاح نمایید و رفتارهاى متضاد و مخالف با آنچه تاکنون انجام مىدادید،، انجام بدهید.
این بیمارى، موضوعى نیست که با دعاى ما یا خودتان برطرف شود، مگر آن که عزم و تصمیم جدى براى درمان و رفع این بیمارى داشته باشید و وارد عمل شوید. این بیمارى را تنها خودتان مىتوانید درمان نمایید و راه درمان آن با تصمیم و عزم شما آسان خواهد بود و خداوند شما را یارى خواهد کرد.
الف) درمان فکرى بیمارى:
آنچه در ابتدا نیاز به درمان دارد، فکر و ذهن شما نسبت به دین اسلام و احکام دین است.
این بیمارى در سایه تلقینات شیطانى ایجاد شده و برخى از عوامل دیگر آن را تشدید نموده، حتى ذهن و فکر شما را در تسخیر خود قرار داده و مفهوم غلطى را از نماز و طهارت و عبادات در ذهن شما قرار داده است.
امام صادق (ع) فرمود: «شیطان با وسوسه نمىتواند علیه آدمى اقدامى کند، مگر آن که آدمى از یاد خدا روى برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهى وى را بى اهمیت بنگارد». (1)
در روایت دیگر از عبدالله بن سنان آمده است: به امام صادق (ع) قضیه مردى را گفتم که در وضو نماز وسواس دارد، آن گاه افزودم: او مردى عاقل است، امام فرمود: چگونه عاقل است، در حالى که از شیطان پیروى مىکند؟! (2)
بنابراین انسان وسواسى قبل از آن که پیرو خدا و عقل باشد، تابع شیطان و هواى نفس خود است و به جاى آن که از حکم خدا و پیامبر تبعیت کند، از هواى نفس خود پیروى مىکند؛ زیرا خداوند در قرآن مىفرماید که: «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛ خداوند خواسته است که بر شما آسان بگیرد و نمىخواهد به کسى سخت بگیرد». اسلام همان گونه که در روایات آمده، دین سهله و سمحه است و معنایش همین است که احکام الهى، راحت و آسان است و خداوند هیچ گاه بر انسانها سخت نمىگیرد، به همین جهت در هیچ حکمى سختگیرى نکرده است. اگر روزه گرفتن براى انسان مشقت دارد، نباید روزه بگیرد و به جاى آن باید طعام و غذا بدهد. اگر نماز که ستون دین است، ایستاده ممکن نباشد، نشسته و حتى خوابیده بخواند و یا در میدان جنگ به اشاره نماز بخواند.
اسلام این گونه گفته و در رسالههاى مراجع به همین نحو آمده، اما انسان وسواسى برخلاف حکم خدا و پیامبر و حتى آنچه در رسالهها آمده است، عمل مىکند.
ورد زبان و حالت درون او این است که به من نمىچسبد و عملى را که خدا صحیح دانسته است، او صحیحى نمىداند! در حکم دین اسلام آمده است که باید به نجاست یقین داشته باشد تا حکم به نجاست شود، اما او هنگامى که شک در نجاست مىکند، حکم به نجاست مىدهد، در حالى که دین اسلام، در شک به نجاست حکم به طهارت داده است. با کمک شیطان براى خود احکامى درست مىکند و به آنها عمل مىنماید و از حکم خدا و پیامبر دورى مىکند، و این متابعت از شیطان و هواى نفس (دلچسب بودن براى خودش) و روى گردانى از خدا و حکم الهى است.
در حالى که انسان وسواسى براى اجراى حکم الهى، خود را به مشقت و دردسر مىاندازد و حتى تا مرز جنون و بیمارى کشیده مىشود. به رغم همه این مشکلات، در بسیارى از موارد احکامى را که همه به سادگى انجام مىدهند، انجام نمىدهد ،یعنى با شک در عمل خودش، عملش را باطل مىکند، در حالى که باعث آزار و اذیت فراوان خود شده است، مثلاً در حکم اسلام یک بار شستن صورت براى وضو کفایت مىکند و دو بار اشکال ندارد، اما او با وسواسى این عمل را تکرار مىکند و بیش از دو بار مىشوید. در این جا هم اصل عمل را باطل کرده و عمل عبادى خود را انجام نداده و هم خود را مشقت انداخته و اسراف و زیاده روى در آب و وقت و عمر کرده، بدین ترتیب چند گناه انجام داده است. وى به جاى آن که ثوابى داشته باشد یا عمل واجب خودرا انجام داده باشد، گناه کرده است.
توجه داشته باشید که در زمان رسول خدا، پاکترین و بهترین انسانها زندگى مىکردند. آب لوله کشى و امکانات امروز نبود، در حالى که حضرت فرمود: «بهترین امت من آن است که با یک مد (750 گرم) آب، وضو گرفته و با یک من آب، غسل نماید». امت پیامبر، فقط کسانى نبودند که آن زمان زندگى مىکردند. حال فکر کنید که چقدر از خوبها فاصله گرفتهاید و عمل خویش را تباه مىکنید!
به شما مؤکداً توصیه مىکنیم که باید این بیمارى را درمان کنید و بهترین راه درمان آن بى اعتنایى است. احکام دینى را برخلاف خواسته خود انجام دهید. هر چیزى را که فکر مىکنید اشتباه انجام دادهاید و به دلتان نمىچسبد و یا چیزهایى از این قبیل، رها کنید و عمل را فقط و فقط یک بار انجام دهید، تا به تدریج از این مخمصه نجات یابید.
از مراجع تقلید مختلفى در مورد بیمارى وسواسى سؤال کردهاند و آنها همین پیشنهاد را دادهاند.
آیت الله فاضل در این باره مىنویسد: «وسواسى در حقیقت به منزله قبول نداشتن حکم خدا و رسول (ص) در مورد طهارت مىباشد... لذا شرعاً و عقلاً لازم است از این تخیلات شیطانى اجتناب شود و با بىاعتنایى مکرر،
مىتوان آن حالت را از خود دور کرد».(3)
خوشبختانه در مسئله مورد نظر (وسواسى) فتواى بسیار صریح و شفاف از مرجع تقلید شما (حضرت آیت الله مکارم شیرازى) وجود دارد که شما را از هر دغدغه و پریشان خاطرى نجات مىدهد.
آیت الله مکارم شیرازى در پاسخ شخصى که از بیمارى وسواسى رنج مىبرد و به دعا و توسلات روى آورده بود، فرمود: «مشکل شما در واقع از خود شما است و مقصر اصلى خودتان هستید و به همین دلیل دعاى شما مستحبات نمىشود و علت اصلى آن ندانستن مسئله است. مسئله اصلى این است که بر شما واجب نیست یقین به طهارت و غسل و مانند آن پیدا کنید.
آنچه بر شما به عنوان یک وظیفه شرعى لازم است، این است که به مقدار سایر مردم آب بریزید و به همان قناعت کنید، هر چند شک در غسل و طهارت داشته باشید و ما مسئولیت شرعى این حکم را مىپذیریم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بریزید و با بدن نجس و حالت جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانید و هیچ اشکالى هم ندارد و نماز و روزه شما کاملاً صحیح است و ما به این وسیله بر شما و تمام افراد وسواسى اتمام حجت مىکنیم و مخالفت با آن گناه است. ما از خداوند مىخواهیم که به شما توفیق توجه به این مسئله را عنایت کند و از دام شیطانى نجات پیدا کنید». (4)
با وجود چنین فتواى کاملاً صریح و آشکار جاى هیچ گونه تردید و دو دلى بر شما باقى نمىماند و حجت بر شما تمام است. ما نیز هر جا که تصور مىکنید اشتباه است و غلط به جا آوردید، مسئولیت آن را مىپذیریم و برعهده مىگیریم.
با وجود چنین مسئلهاى شما به چیز زیادترى براى درمان این بیمارى نیاز ندارید، در عین حال براى موقعیت بیشتر و اطمینان شما براى غلبه بر این بیمارى، نکات چند و و توصیه هایى را براى شما بیان مىکنیم:
1 - به عواقب این بیمارى توجه کنید و براى همیشه با آن خداحافظى کنید. به هم خوردن نظم فردى و اجتماعى و درون خانواده، ایجاد سوءظن، بى اعتنایى افراد، بى ارزش شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن و حتى احکام و (دین اسلام)، ایجاد تنفر نسبت به احکام اسلام، بدبینى و به خدا و...
2 - از کتابهاى نوشته شده در این زمینه استفاده کنید، مانند «وسواس» نوشتهى آقاى مصطفى زمانى
3 - در نگاه دین اسلام، احکام دینى براساس دیدگاه عرفى مردم صحیح مىباشد. بنابراین به گونهاى عمل نکنید که هیچ مسلمانى، حتى پیامبر اسلام به آن گونه عمل نکرده است.
4 - بر اثر وسواس و تکرار اعمال، عمر ارزشمند خود را هدر داده و در مقابل چیزى را به دست نیاوردهاید، حتى همان را که وسواس دارید، از دست داده و از واجبات دیگر عقب ماندهاید.
5 - با خود این جمله را در موقع آرامش تکرار کنید: «من به خواست خداوند، قطعاً بر این بیمارى غلبه پیدا مىکنم و توان آن را دارم».
6 - به یکى از دوستان و نزدیکان که از بیمارى شما آگاهى دارد و بیشتر اوقات با شما است، بگویید که در مواقع وسواسى عمل کردن و تکرار عمل به شما تذکر دهد و شما را از تکرار بازدارد.
7 - در کارهاى جمعى و گروهى بیشتر شرکت کنید، به خصوص در مواردى که دچار وسواس مىشوید، مثلاً شرکت در نماز جماعت و...
8 - فکر خود را به کارهاى شایسته و ارزنده مشغول سازید، مانند مطالعه کتابهاى مفید، تفریح و ورزش. سعى نماید هر روز صبح ده دقیقه ورزش نمایید تا با نشاط باشید.
9 - ذکر لا اله الا الله و لا حول و لا قوة الا بالله را تکرار نماید، به خصوص در زمانى که فکر شما متوجه اعمال و افکار وسواسى مىشود.
10 - بعضى موارد لازم است خود را عزقه سازى کنید، یعنى خود را به نجاست آلوده کنید و براى چند دقیقه هیچ واکنشى به آن نشان ندهید تا مسئله نجاست و طهارت براى شما کاملاً عادى شود.
اطمینان داریم با توجه به توصیه هایى که شده و با توجه به سخن مرجع تقلید شما و آگاهى که به دست آوردهاید، مىتواند در غلبه بر این بیمارى هر چه زودتر موفق باشید، بنابراین، هم کمک بزرگى به خود کردهاید و هم از تجربهاى که به دست آوردهاید در کمک به دیگران که به این بیمارى دچارند، استفاده خواهید کرد. و از انسانى که براى خود و دیگران مشکل فراوان ایجاد کردهاید، به انسانى که هم براى خود و هم براى دیگران مفید باشد، تبدیل خواهید شد.
پى نوشتها:
1 - بحارالانوار، ج 72، ص 124، ح 2.
2 - اصول کافى، ج 1، ص 12، ح 10.
3 - استفتائات، آیة الله فاضل لنکرانى، ج 1، ص 44، سؤال 106.
4 - استفتائات جدید، آیت الله مکارم شیرازى، ص 38 سؤال 37.
پاسخ گو
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 ساعت 07:45 ب.ظ