راه موفقیت در زندگی چیست؟


پیروزى و موفقیت آرزوى هر جوان است و هر کس در پى کامیابى و سعادت است. انسان هایى که در زندگى فردى موفق بوده اند،‌ به سه عامل مهم تکیه کردند:
1ـ داشتن هدف و مقصد.
2ـ سعى و کوشش.
3ـ استقامت و پشتکار.
این سه عامل در هر زمینهاى انسان را به موفقیت مى رساند.
هر انسانى در طول زندگی، از براى بهتر زیستن و بهتر بودن باید هدفى انتخاب کند، نیز ایمان بدان داشته باشد. ایمان به هدف، محرّک درونى است که انسان را به سوى هدف می کشاند. فردى که به تندرستى خود علاقه دارد، روزى که بیمار مى شود، داروى تلخ را به آسانى مى خورد و خود را زیر چاقوى جراحان قرار مى دهد، زیرا مى داند بهداشت و عافیت او در گرو خوردن دارو و جراحى و بریدن عضو فاسد است.
غواصی که یقین دارد زیر امواج آب، جواهرات گران بهایى وجود دارد، با عشق خود را در کام امواج دریا قرار مى دهد، ولى اگر اعتقاد و ایمان از بیمار و غوّاص سلب شود، نه دارو مى خورد و نه در امواج دریا فرو مى رود.[۱]
مرحلة بعد از انتخاب هدف و ایمان، سعى و کوشش است. انسان گرسنه از راه سعى و کوشش و انجام کار می‌تواند خود را سیر کند. قرآن می‌فرماید: «لیس للاءنسان إلاّ ما سعی؛ براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش نیست».[۲]
پیامبر گرامی(ص) کسى را که سربار اجتماع باشد، لعن نموده و او را از حمت خدا دور دانسته است.[۳]
امیرمؤمنان امام علی(ع) با دست خود باغ هاى زیادى ایجاد مى کرد، سپس به افراد فقیر واگذار می‌نمود.
«نیوتین» می‌گوید: اگر من به جایى رسیده ام، بر اثر کار و کوشش بوده است.[۴]
عامل دیگر استقامت و بردبارى است. اگر دو عامل هدف و کوشش باشد، ولى با استقامت و صبر همراه نباشد، موفقیت به دست نخواهد آمد. استقامت و بردبارى پشتوانة کار و کوشش است. کسانى که جهان را تکان داده اند، از نظر مواهب عقلى و فکری، فوق العاده نبودند. بلکه شالودة موفقیت آن ها را کار و کوشش همراه با ثبات و استقامت تشکیل می‌داد.[۵] و این که هر فردى دارای توانایى خاصى اس که باید به دنبال کشف و سپس بارورى آن باشد؛ دروازة موفقیت” و سعادت را روى انسان باز می‌کند.
پی نوشت ها:

۱]آیت الله جعفر سبحانی، ‌رمز پیروزى مردان بزرگ، ص 32؛ با تلخیص.
[۲]نجم(53) آیة 39.
[۳]فروع کافی، ج 1، ص 347.
[۴]آیت الله سبحانی، همان ص 25.
[۵]همان، ص 27.

چگونه اندوه را از وجودم بیرون کنم ؟

نوع انسان ها داراى روحى لطیف بوده و در مقابل حوادث، متأثر شده و واکنش نشان مى دهند. البته هر انسانى در طول عمر خود با حوادث تلخ و شیرینى روبرو خواهد شد که در وجود افراد کم و زیاد تأثیر مى گذارد و در زنان بیشتر از مردان شایع است، زیرا زن کانون عاطفه، محبت و عشق است، به همین جهت هنگام رویارویى با حوادث تاب و توان خویش را از دست مى دهد.
افسردگى نتیجة تأثیر مزمن غم و اندوه و بى تابى افراد هنگام روبرو شدن با سختى ها مى باشد.
بزرگ ترین مشکل افراد افسرده که این بیمارى را تشدید مى کند، یأس و نا امیدى و تاریک شدن آینده در نظر آنان است.
همه حق زندگى کردن را دارند، اما باید بدانند زندگى فانى و ناپایدار دنیا داراى بُرد و باخت و سود و زیان است، پس اگر بلایى مى آید، موجب عبرت و آگاهى مى شود و چنین باورى بسیارى از مشکلات در طول زندگى را حلّ یا آسان خواهد کرد.
مى توانیم حلّ این نکته و امید بخش در زندگى را از قرآن بخواهیم که در یک جملة‌ کوتاه، ولى گویا و پر معنا مى فرماید: «هیچ مصیبتى (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمى دهد مگر این که همة آن ها قبل از آن که زمین را بیافرینیم، در «لوح محفوظ» ثبت شده است؛ و این امر براى خدا آسان است!‌ این به خاطر آن است که براى آن چه از دست داده اید، تأسف نخورید و به آن چه به شما داده است، دل بسته و شادمان نباشید».[۱]
این معنا و تفسیر زهد است. وقتى انسان از آن چه از دست مى دهد،‌ غمگین نباشد و به ان چه به دست مى آورد، شادمان نشود، زمینه هاى غم و اندوه از وجودش زایل خواهد شد و فردایى روشن و پر امید پیش رو خواهد داشت. در پایان توجه شما را به چند حدیث دربارة‌ تأثیر و منافع حزن و اندوه جلب مى کنیم.
1ـ پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: «هنگامى که گناهان مؤمن زیاد شود و از عمل چیزى نماند که کفارة گناهانش شود، خداوند متعال او را به حزن و اندوه مبتلى مى کند تا کفارة گناهانش شود».[۲]
2ـ ابوبصیر مى گیود به امام صادق عرض کردم: جانم به فدایت، من غمگین و محزون مى شوم بدون آن که سبب و علّت آن را بدانم، حضرت فرمود: «شادى و غمى که سراغ شما مى آید از طرف ما مى باشد».[۳] البته این نکته شابد به این دلیل باشد که عملکرد ما که شیعه و مسلمانیم، موجب این حالت مى شود.
3ـ امام صادق(ع) فرمود: «هنگامى که جبرئیل به حضور آدم(ع) نمى رسید او دچار حزن و غم و اندوه مى شد. حضرت آدم در شکایتى به جبرئیل مسئله را بیان کرد، جبرئیل گفت: هر هنگام که اندوهگین شدى بگو: لا حول و لا قوّة الاّ بالله».[۴]
پی نوشت ها:

[۱] حدید (57) آیة 22 و 23).
[۲] سفینه البحار، ج 1، مادة حزن، ص 249.
[۳] همان.
[۴] همان
.