چگونه می توان بر اضطراب در حال امتحان غلبه کرد؟

 اصولاً هر امتحان و آزمونی، هیجان و اضطراب را دارا می باشد، زیرا انسان دوست ندارد در موقعیت آزمون و ارزیابی قرار گیرد.
از این رو فرایند ارزش یابی به هر صورت که باشد، چندان خوشایند نیست و چه بسا وجود مقدار کمی از اضطراب در دانش آموزان در مورد مدرسه و امتحان ضروری باشد اما اگر از حد اعتدال خارج شد، افت تحصیلی را در پی خواهد داشت، زیرا اضطراب، زمینة فراموشی های زودگذر و خطای ادراک را فراهم می کند. در این میان کودکان و نوجوانان کمرو بیش از دیگران دچار اضطراب می شوند.
برای غلبه بر اضطراب، هر یک از دانش آموزان و اولیا و مربیان، وظایف خاصی دارند که به مهم ترین آن ها اشاره می شود:
1ـ اولیا باید سطح انتظارات خود را با توان واقعی فرزندان هماهنگ و متناسب کنند. علاوه بر داشتن انتظارات معقولی از کودکان و نوجوانان، تشویق نقاط مثبت و توان مندی آن ها، تقویت اعتماد به نفس ایشان، فراهم ساختن آرامش خاطر و محیطی صمیمی، پرهیز از درگیری و بهانه جویی و قیل و قال ها، کاهش رفت و آمد خانوادگی در ایام امتحانات، اجتناب از رفتن به میهمانی و یا میهمانی دادن و حاکم کردن جوّ ملاطفت آمیز خانواده، در کاهش اضطراب دانش آموزان مؤثر است.
2ـ دانش آموزان می توانند با تسلط بر موضوع درس، آمادگی ذهنی و روانی بیشتری برای آزمون داشته باشند. در پژوهش ها و نیز تجربیات آموزشی، این امر به اثبات رسیده است که هر اندازه میزان احاطه و تسلط به دروس بیشتر باشد، به همان نسبت آرامش و اطمینان درونی فرد، فزونی می یابد.
3ـ نقش معلم در کاهش اضطراب دانش آموزان بسیار تعیین کننده است معلم مهربان با چهر ای گشاده، عوامل مخرّب و اضطراب زا را از جلسة امتحان دور می کند و نحوة آرام سازی خود در جلسة امتحان را از طریق یاد خدا و تلقین و اعتماد به نفس، به آنان می آموزاند و با چند جملة کوتاه و مسرّت بخش آرامش روانی را به دانش آموزان ارزانی می دارد. نحوة تهیه و تنظیم سؤالات امتحانی از جمله: طرح سؤالات خوانا و روشن و صریح و قابل فهم و متناسب با توان ذهنی دانش آموزان نقش قابل توجهی در کاهش اضطراب دارد.
4ـ از آن جا که در امتحان، هدف نوعی آموزش است، باید از تله گذاری برای مچ گیری اجتناب گردد. برخی از مراقبان در جلسه امتحان همانند پلیس در صدد دستگیر کردن دانش آموزان متقلب اند و این خود اضطراب را تشدید می کند.
5ـ گفتگو دربارة اضطراب، از شدت آن می کاهد. تشویق جوانان به گفتگو و مذاکره در مورد مشکلاتشان، موجب آرامش روحی آنان می شود.
6ـ مباحثة علمی، موجب تقویت یادگیری و نیز خودباوری می شود.
7ـ جوانان اگر بدانند که اطرافیان و والدینشان از آن ها می خواهند که نهایت تلاش خویش را به کار گیرند و نتیجه و نمرة تلاش در مرحلة دوم اهمیت قرار دارد، آرامش خاصی در خود احساس می کنند.
8ـ یاد خدا دل ها را آرامش می بخشد، چنان که قرآن مجید به این نکته تصریح کرده است.
9ـ تلقین به نفس نوعی فن خود آموختگی است. دانش آموز جوانی که از اضطراب درسی رنج می برد، می تواند شب هنگام این جمله را حداقل ده بار به خود تلقین کند: به یاری خدا، هر روز بیش از گذشته، احساس آرامش می کنم.
10ـ آشنایی با نمونه سؤالات و شرکت در کنکور آزمایشی، ایجاد آرامش می نماید.
11ـ یک بار از رو خواندن، مستلزم دوبار از بر تعریف کردن است.
«ارنست هومان» به جوانان توصیه می کند که چنانچه فقط یک ساعت فرصت دارید، بیست دقیقه آن را صرف خواندن از روی متن و چهل دقیقه را به از بر تعریف کردن اختصاص دهید، زیرا این امر موجب تقویت یادگیری شده و در نتیجه علاوه بر رشد اعتماد به نفس، آرامش را نیز تأمین خواهد نمود.(1)
12ـ آرامش جوانان به میزان موفقیت برنامه بستگی دارد.
13ـ برای آرامش باطن، خوب است جوانان هر شب لحظاتی با خویشتن خلوت کنند. غور درونی و علم برونی مکمّل یکدیگرند.(2)
14ـ قبل از ورود به جلسة امتحان، تکنیک آرام سازی، در غلبه بر اضطراب مؤثر است. در این روش که آرامش آموزی نام دارد، فرد یاد می گیرد که عضلات مختلف خود را منقبض کند و سپس آرام سازد. برای این کار لازم است فرد بر صندلی راحت بنشیند یا این که به راحتی روی زمین به پشت دراز بکشد و زیر زانوهایش بالش های کوچکی قرار دهد، چند لحظه به آرامی و منظم نفس بکشد، در عین حال هرگاه که نَفَس خود را بیرون می دهد و باز دم می کند، کلمة آرام را به زبان آورد. عده ای معتقدند که بهتر است آن قسمت از بدن را که روی آن متمرکز شده است، ابتدا سخت و منقبض کند و سپس انقباض را به تدریج از بین برده، بعد به تنفس خود بیندیشد و در عین حال آن را آرام نماید. از انگشت شصت پا شروع کند و به تدریج به طرف بالا بیاید و روی قسمت های بعدی بدن به نوبت تمرکز کند، یعنی عضلات ساعد پا، ران، شکم، انگشتان و مچ دست، بازو، شانه، گردن، عضلات اطراف چشم، عظلات پیشانی، دهان و سایر قسمت ها. یک روش آسان تر، نفس کشیدن آرام با چشم های بسته و تمرکز روی دست ها و یا انگشتان است. اجازه دهد همه افکار از ذهن خارج شود. هر روز یک یا دوبار دقایقی (حدود 10 تا 20 دقیقه) را برای انجام این کار اختصاص دهد.(3)
پی نوشت ها:
1. ارنست هومان، عصر روان شناسی، ترجمه دکتر حمید صاحب جمع، ص 114.
2. محمد رضا شرفی، جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 112 و 113؛ غلامعلی افروز، روانشناسی تربیتی.
3. مجله پیوند، ش 221، ص 48 و 47.

چه چیز انسان را خوشبخت مى‏کند؟

 واژه خوشبختى در لغت، به معناى سعادت و خوش طالعى است.(1)
در مورد راه‏هاى رسیدن به خوشبختى، دیدگاه‏هاى متفاوتى وجود دارد.
یکى از دانشمندان غربى مى‏گوید: یکى از بزرگان گذشته 288 عقیده مختلف را درباره خوشبختى، نقل مى‏کند که تمام این عقاید را فیلسوفان و بزرگان جهان، اظهار داشته‏اند و هر یک از آن‏ها براى وصول به خوشبختى راه متفاوتى را نشان داده‏اند.(2)
مسّلم است که سعادت و خوشبختى از آنِ جامعه‏اى است که آسایش خاطر و آرامش بیشترى داشته باشد. با این بیان مى‏توان گفت مال و ثروت و قدرت، منشأ سعادت و خوشبختى به حساب نمى‏آید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه مى‏آورند اما آرام بخش نیستند. یکى از دانشمندان انگلیسى مى‏گوید: براى مردم عاقل، ثروت یکى از عوامل اضطراب و بدبختى است. مسئله مهم این است که باید بکوشیم تا مالک ثروت خود باشیم، نه بنده آن. کسانى که ثروت را بى اندازه دوست دارند، گویى خودشان را اسیر آن ساخته‏اند و از فکر این که مبادا در کشمکش حوادث، ثروتشان از دست برود، دائماً به خود مى‏لرزند و هیچ وقت روى آسایش را نمى‏بینند.(3)
با نگاهى به دنیاى غرب، به خوبى مى‏توان دید که آنان از نظر ثروت و قدرت، در اوج قرار دارند اما هرگز عدم نگرانى و آسایش را (که رمز سعادت است) به دست نیاورده‏اند. در سال 1998 میلادى در ایالات متحده، هجده میلیون نفر به افسردگى دچار شدند. دراوایل دهه 1990 میلادى ارتکاب جرایم عمده در ایالات متحده در هر سال بیش از چهار صد میلیارد دلار به جامعه و قربانیان اصلى آن خسارت وارد ساخته است.(4)
خوش بخت کسى است که زندگى خوشایندى داشته باشد و این جز با آرمیدن در بستر خشنودى خداوند، امکان‏پذیر نیست.
بزرگراه خوش بختى، راه ایمان است. ایمان به خداى یگانه، خداى خوشبختى‏ها و خدایى که یادش آرام بخش دلها و دورى از او موجب سختى و تنگى زندگى است.(5)
نه ثروت و نه قدرت و نه لباس و زیبایى، هیچ کدام ما را به سرمنزل آرام بخش خوش بختى نمى‏رساند مگر این که همه این‏ها را رنگ خدایى دهیم. در وجود چیزى است بزرگ‏تر از همه عوامل مادى خوشبختى و آن روح خدا و جود خدایى ما است. ارکان و پایه‏هاى خوشبختى سه چیز است: میل و رغبت، تلاش و فعالیت و اندیشه و تدبیر در روایات معصومین.
خوش بختى نشانه هایى دارد:
1- تحرک: خوش بختى هیچ گاه با سکون و بطالت به دست نمى‏آید.(6)
2- عمل کردن به دانسته‏ها.
امام على(ع) مى‏فرماید: «به دانش عمل کنید تا خوش بخت شوید».(7)
3- همنشینى با دانشمندان: خوش بختى در گرو ارتباط با دانشمندان است.(8)
4- حق گرایى: امام على(ع) مى‏فرماید: «در همراهى حق، خوش بختى به وجود مى‏آید».(9)
5- اندیشیدن: امام صادق(ع) کسى را خوش بخت مى‏داند که لحظه‏هایى را براى خلوت گزیدن و اندیشیدن تدارک ببیند.(10)
6- دورى از کینه و حسد: امام على(ع) مى‏فرماید: «بیاییم سینه هایمان را از کینه و حسد بشوییم تا اسباب سعادت را فراهم آورده باشیم».(11)
7- اخلاق شایسته: رسول اکرم(ص) فرمود: «کسى که ویژگى‏هاى شایسته زیر را دارا باشد، نیک بختى دنیا و آخرت را از آن خود کرده است: اخلاق نیک که با آن در بین مردم و با آنان زندگى کند؛ قلب خاشع و سپاس گزار و زبانى که به ذکر خداوند مشغول است».(12)
8- همسر شایسته،
9- فرزند صالح،
10- منزل وسیع،
11- مرکب مناسب.
در روایتى پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «از سعادت مرد، زن خوب و خانه وسیع و مرکب خوب و فرزند صالح است».(13)
البته واضح است که این امور مادى در صورتى از نشانه‏هاى خوش بختى محسوب مى‏شود که جهت طاعت پروردگار و تکامل معنوى از آن‏ها بهره بردارى شود وگرنه هر یک از آن‏ها مى‏تواند مانع خوش بختى و سد راه تکامل انسان باشد.
پى نوشت‏ها:
1. لغت نامه دهخدا، ج 6، ص 8875.
2. سید هاشم رسولى محلاتى، کیفر گناه، ص 278.
3. همان، ص 280.
4. حدیث زندگى، ش 12، ص 58 به نقل از ویلیام، جى، سنت، شاخص‏هاى فرهنگى در ایالات متحده، ترجمه فاطمه فراهانى.
5. طه (20) آیه 124.
6. میزان الحکمه، ج 4، ص 460.
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. بحارالانوار، ج 78، ص 203.
11. میزان الحکمه، باب 1809.
12. بحارالانوار، ج 93، ص 311.
13. مکارم الاخلاق، ص 65.
 

درمان انزوا طلبی و کم رویی ناشی از عدم اعتماد به نفس چیست؟

 این خصلت در دوران کودکی شما ریشه دارد، لذا یک حصیصه پایدار شده است و مرتفع ساختن آن نیازمند دقت، صرف وقت و انجام مداوم راهکار های آتی می باشد و بدون آن هرگز مقصود به دست نمی‌آید.

 قبل از ارائة راهکارهای مورد نظر چند نکته را باید متذکر شویم تا بر اساس یک سازمان شناختی و آگاهی قبلی به سراغ راهکار های درمانی برویم. توجه داشته باشید که نکات زیر باید همیشه مد نظرتان باشد، چون بر پایه این اطلاعات است که راهکار ها مؤثر واقع می شود:


1ـ کمرویی با جوّ زندگی و تحت تأثیر جوّ و موقعیت قرار گرفتن تفاوت دارد.
ناتوانی در برقراری ارتباط با جنس مخالف کمرویی نیست. انسان های پُرّو و جسور حتی در این موقعیت گاه هدف خود را گم می کنند و یا سخنان خویش را فراموش می نمایند، لذا با توجه به سن شما از ناتوانی در ارتباط با جنس مخالف هراسی نداشته باشید، بلکه می توانید وجود این روحیه را یک ارزش و مثبت تلقی کنید، نه همیشه خصلت زشت و نابجا که باید از بین رود. بر همین اساس همچنان از ارتباط با جنس مخالف خود را کنار بکشید و حریم موجود را حفظ کنید، چون این حالت معلول کمرویی نیست،‌ بلکه محصول حُجْب و حیای باطنی شما است که ارزش انسانی و اسلامی است و این حالت در آینده خود به خود از بین می رود و فعلاً در صدد تسهیل برخورد با جنس مخالف نباشید. توجه داشته باشید که اگر این حجب الهی نباشد، ‌آسیب و خطرات بیشتری شما را تهدید می کند. پس در حفظ آن بکوشید، نه در رفع آن.

2ـ  البته کمرویی مانند بسیاری از خصلت های روحی و روانی از چند علّت ناشی می شود و یکی از علل اصلی آن زمینه های ارثی و ژنتیکی است. 

3ـ  ایجاد صت روحی و زدودن آن ها با ضرب و زور محقق نمی‌گردد و این گونه نیست که با ریختن یک قاشق شربت در دهانتان، چه بخواهید چه نخواهید، هدف به دست آید، به ویژه در خصلت های پایدار، از این رو با همت و تلاش عالی به راهکارهایی که در زیر بیان می شود عمل کنید(حداقل به مدت چهل روز و به تمام راهکارها) تا ان شاءالله اندک اندک خصلت قبلی جایش را به خصلت مطلوب بدهد.

توجه داشته باشید که خسته شدن، یک روز در میان عمل کردن، برخی راهکارهایی را به کار گرفتن و برخی را رها ساختن و از ابتدا آن ها را بی اثر تلقی نمودن آفت‌هایی است که بروز می کند و شما را از رسیدن به هدف باز می دارد. لذا به هیچ یک از آفات فوق نباید مجال بروز داد تا موفقیت حاصل آید.

راهکارها:

به راهکارهای زیر به صورت دقیق و مستمر عمل کنید:

۱ـ محتوای ذهنی خودتان را تصحیح کنید. ریشه اصلی عدم اعتماد به نفس،‌ عدم باور توانایی خود است. انسان هایی که از عدم اعتماد به نفس رنج می برند، معمولاً خود را نیافته اند و یا خود را ناتوان می بینند و همگان را از خود برتر می پندارند، لذا جرأت عمل آن ها اندک است. شما باید شناخت خود را از خودتان در تئوری و عمل تصحیح کنید. از نظر تئوری لیستی از تواناییها، صفات خوب و مثبت و مؤثر در ارتباط را نوشته، روزی چند بار آن را با صدای بلند بخوانید و روزی سه سطر هم به آن اضافه کنید. از نظر عملی هر گاه به هنگام عمل کردن اندیشه و ذهنیّتی مبنی بر ناتوانی،‌ نشدن و ... به ذهنتان آمد، سریع به آن پاسخ ذهنی و عملی بدهید، مثلاً اگر بخواهید در جمع همکلاسی های خود مقاله ای را بخوانید، این افکار به ذهنتان می آید که:

1ـ دیگران به من می خندند،

2ـ دیگران متوجه می شوند که مقالة من خوب نبود.

3ـ آبروی من نزد دیگران می رود،

4ـ اگر خراب شد چه کنم؟

5ـ بچه ها اذیتم می کنند و ... .

به تمام این افکار دو نوع پاسخ بدهید:

الف) پاسخ ذهنی مثلاً خنده دیگران به من چه؟ مقالة من سطحی نیست؛ ‌خیلی هم خوب است. کار بدی نکردم که آبرویم برود. خراب شد که شد! دنیا که خراب نمی‌شود! پس تمام آن اندیشه ها و ذهنیت های منفی را پاسخ دهید.

ب) با عمل خود آن ذهنیت و افکار منفی را دور بریزید، یعنی بگویید هر چه می‌خواهند بگویند و هر چه می خواهد بشود. من این کار را می کنم، و آن عمل را شروع کنید. در حین عمل کردن به واکنش دیگران اعتنا نکنید، بلکه چشمان خود را روی هم گذارده و کار خود را عملی سازید.

بنابراین عقب نشینی در تمام کارهایی که انجام آن را می پسندید، ممنوع است.

و خود آگاهی خویش را تصحیح کنید و هرگز افکار منفی در مورد خودتان را تکرار نکنید و بر زبان نیآورید که من نمی توانم، نمی شود، بد است و ... بلکه همیشه به خود تلقین کنید که می توانم، خوب است و ... .

2ـ در جمع کوچک دوستان خود، فعّال و پرجنبش و جوش باشید و به واسط تمسخر و ... آن ها کنار نکشید. از هر جمعی که دارید، وارد شوید و هدف خود را تعقیب نمایید. در این گروه ها صحبت کنید، تعریف و تمجید نمایید، جوک بگویید و مطلب علمی بیان کنید. البته قبلاً خود را آماده کنید و از فعالیت های ساده و کوچک کار را شروع نمایید و بعد از آمادگی دیگر توقف نکنید.

3ـ در فعالیت های جمعی مشارکت کرده و نقش کلیدی را بر عهده بگیرید و برای نقش خود وظایفی را بر شمرده و به آن ها عمل کنید.

4ـ هرگز از خود انتقاد نکنید و خودتان اعمالتان را تصحیح کنید، ولی تخریب نکنید. از خودتان و عملکردتان حمایت عاقلانه کنید.

5ـ بعد از هر عمل اجتماعی سریع خود را تشویق کنید، مثلاً با خود بگویید: دیدید که من هم می توانم. مگر من از دیگران چی کم دارم؟

6ـ سطح تحمل خود را بالا ببرید، مثلاً با خود بگویید که بی عیب تنها خدا است. هر شخصی یک عیبی دارد و هر شخصی هم

شکستی دارد؛ مهم آن است که در محیط آمیخته به شکست خود را بالا بکشید و رشد کنید. همیشه این نوع افکار را با خود تکرار کنید.

2ـ روابط خود را با دیگران مورد تجدید نظر قرار داده و باز سازی کنید.

لذا خوب گوش دهید و خوب واکنش کلامی و رفتاری نشان دهید. سر خود را بالا بگیرید و ارتباط چشمی با دیگران داشته باشید. احساسات و نیازهای خود را با آن ها در میان بگذارید. تنها به آن ها احترام نگذارید، به خود نیز احترام بگذارید.

8ـ هرگز شکست ها و آسیب های گذشته را مرور نکنید و یا اگر مرور کردید، بزرگ نمایی نکنید، بلکه کوچک و کم اهمیت جلوه دهید و به خود بگویید که هر کسی ممکن است شکست بخورد.

9ـ در برابر افرادی که جسوری بیش از اندازه و برتر از شما دارند، رفتار انفعالی نداشته باشید. محیط را هم ترک نکنید، بلکه رفتار تهاجمی و پاسخگویی قاطع داشته باشید. با این رفتار در عمل، خود را تشویق می کنید و اظهار وجود خود را تقویت ‌کنید. لذا از واکنش نا به جا و ناپسند دیگر جا نزنید و عقب نشینی نکنید.

در نهایت اگر افراد ناباب و ناسالمی بودند، بعد از واکنش مخالف نشان دادن ارتباط خود را قطع کنید، و ارتباط استهزا آمیز آن ها را تحمل نکنید.

10ـ ذِکر شریف لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم را زیاد بگویید.

11ـ هنر آموزی و توانمند سازی خود را فراموش نکنید. همیشه هنری برای عرضه و حرفی مطلوب برای گفتن داشته باشید تا دیگران هم شما را ترغیب کنند و شما از دیگران نیز تمجید بگیرید.

12ـ تا خواب چشمان شما را پر نکرده، به رختخواب نروید و به محض بیدار شدن، از رختخواب دور شوید.

13ـ در روز حداقل چهل آیه از قرآن را تلاوت نمایید و با صدای بلند قرآن را قرائت کنید.

14ـ نمازهای صحیح و عشا و مغرب و برخی ادعیه را که به جا می آورید، با آواز رسا و صدای بلند بخوانید.

15ـ هر روز صبح پانزده تا بیست نفس عمیق را فراموش نکنید، به همراه ورزش صبحگاهی.

16ـ برای اطلاع بیشتر از کتاب های زیر استفاده کنید:

الف) روش های افزایش عزت نفس، نوشتة اسماعیل بیابانگرد.

ب) اعتماد به نفس برتر، ترجمة حمید اصغر پور.

ج) روان شناسی اعتماد به نفس، نوشتة اسلامی نسب.

د) روان شناسی حرمت نفس، ترجمة جمال هاشمی.