رفتار یک فرد باید چگونه باشد که مورد احترام دیگران قرار گیرد؟

‌در آموزه هاى دینى براى جلب محبوبیت و رفتار انسان با دیگران راه کارهاى متعددى ارائه شده است که به برخى از آن ها اشاره مى شود:

1- خوش اخلاق بودن:

کسى که خوش اخلاق باشد و با دیگران خوشرفتارى کند و با لبِ خندان با دیگران سخن بگوید، محبوب همه است و زندگى خوشى خواهد داشت. امام صادق(ع) فرمود: «هیچ زندگى گواراتر از خوش اخلاقى نیست».[۱] بر اساس پیامدهاى بسیار مهم خوش اخلاقى است که در اسلام سخت بدان توجه شده است.[۲]

تا آنجا که از پیامبر اسلام به عنوان: «و إنّک لعلى خُلُقٍ عظیم»[۳] یاد شده است. از سوى دیگر خُلق خوش موجب از بین رفتن گناهان شده و عامل کسب محبت خدا است.[۴]

2- تواضع:

یکى از عوامل محبوبیت تواضع و فروتنى و تکبر زدایى است. نخستین صفتى که خداوند بندگان خاص خود را به آن توصیف مى کند، تواضع و وقار در راه رفتن و نداشتن غرور است.[۵]

امام علی(ع) در توصیف اهل تقوا فرمود:‌«... و مشیهم التواضع؛[۶]ازجمله صفات برجستة پرهیزکاران این است که راه رفتن آنان از روى تواضع و فروتنى است».

در برخى از روایات دیگر تواضع نشانة عقل[۷] و از برترین عبادات به حساب آمده[۸] و عامل مهم محبت است. امام علی(ع) فرمود:‌« ثمره التّواضع المحبّه؛[۹] نتیجة تواضع جلب محبت و علاقة مردم است».

3- احترام به دیگران:

هر کسى به شخصیت خویش علاقه مند است و خودش را دوست مى دارد و دوست دارد دیگران به او احترام گذارند و از اهانت و توهین متنفر است. حفظ حرمت و قداست و احترام به دیگران موجب مى شود که دیگران نیز قداست او را حفظ کنند؛ از این رو در اسلام به عوامل محبت زا سفارش شده است تا جامعه اى مبتنى بر احترام متقابل به وجود آید. شاید یکى از علل سفارش اسلام به سلام نمودن[۱۰] جلب محبوبیت واحترام است. در برخى از روایات تصریح شده است که آغاز به سلام اهمیت و ثواب بیشترى دارد. امام علی(ع) فرمود:‌ «سلام کردن هفتاد حسنه دارد که شصت و نه تاى آن براى سلام کننده و یکى براى جواب دهنده است».[۱۱]

4- اجتناب از غیبت:

براى ایجاد فضاى احترام در جامعه هم لازم است عوامل احترام رعایت گردد و هم آفات و آسیب هاى احترام از بین برود. یکى از عوامل مهم که احترام را از بین برده و موجب حرمت شکنى مى گردد غیبت است، از این رو در اسلام شدیداً از آن نهى شده[۱۲] و عامل از بین رفتن اعمال نیک[۱۳] دانسته شده است. همچنین در برخى روایات تصریح شده است که غیبت از ارزش عبادات مى کاهد[۱۴] و مانع قبولى اعمال بوده[۱۵] و غیبت کننده مؤمن نیست.[۱۶]

 
پی نوشت ها:



[۱] بحارالانوار، ج 71، ص 389.

[۲] همان، ج 73، ص 297؛ سفینه البحار، ج1، ص 410؛ اصول کافی،‌ج 2،‌ص 122.

[۳] قلم ( ) آیة‌4.

[۴] مشکوه الانوار، ج 179.

[۵] فرقان( ) آیة 63.

[۶] نهج البلاغة صبحى صالح، خطبة 193.

[۷] مستدرک الوسایل، ج2، ص 305.

[۸] امالى طوسی، ص 5.

[۹] محدث نوری، دار السلام، ج 2، ص 172.

[۱۰] نساء آیة‌86 و ابراهیم،‌آیه 23.

[۱۱] بحارالانوار، ج 76، ص 11.

[۱۲] حجرات ( )‌آیة 12؛ وسایل الشیعه، ج 8، ص 608؛ جامع السعادات، ج 2، ص 304؛ محجه البیضاء، ج 5، ص 251.

[۱۳] جامع السعادات، ج 2، ص 305؛ انوارالنعمانیه، ص 259.

[۱۴] اصول کافی، ج2، ص 357.

[۱۵] کشف الریبه، ص 6.

[۱۶] کشف الریبه، ص 7؛ تفسیر قرطبی، ج 16، ص 333.