با شوهرم همیشه درگیرى دارم. مرا راهنمایی کنید؟

آن چه در مجموع مى توان به عنوان نقاط ضعف یاد کرد عبارتند از: لجاجت، زودرنجى، غرور، حسادت و کینه توزى، اگر خواهان زندگى سالم و دور از تنش هستید، باید صفات رذیله را از خود دور کنید.
هر یک از صفات مذکور کافى است که کانون گرم خانواده را به سردى بکشاند و منشأ بروز اختلافات و کشمکش‏ها باشد. بنابراین صرف نظر از این که صفات رذیله، مانع قرب الهى است و براى سیر و سلوک انسان خطر جدى حساب مى شود، در روابط اجتماعى انسان نیز تأثیر دارد. وجود صفات یاد شده به اقرار خودتان باعث شده است که از نماز لذت نبرید، حضور قلب در نماز نداشته باشید و حتى نسبت به آن سهل انگار باشید و از زندگى خود لذت نبرده و راضى نباشید. نیز همیشه در غم و اندوه به سر ببرید و از همسر و اطرافیان احساس رضایت نداشته باشید. چنان که شاد و سرحال و با نشاط نباشید و همیشه با همسر درگیرى داشته باشید. از این جهت لزوم مبارزه با صفات رذیله و طرد آن از وجود خود و اصلاح نفس، نیاز به استدلال ندارد. پس باید هر چه زودتر وارد عمل شوید، چون صفات رذیله در صورتى که به حال خود رها شوند و با جدیت با آن‏ها مبارزه نشود، روز به روز شدیدتر مى شود و آدمى را قدم به قدم از عالم انسانیت و معنویت دور مى سازد، در نتیجه مشکلات اخلاقى انسان در همان چند صفت رذیله باقى نمى‏ماند و تمام وجود انسانى از نظر اخلاقى دچار مشکل مى شود و انسان را از خداوند دور مى کند. در این راستا به چند نکته دقت داشته باشید:
توصیه‏ها:
1- از خودسازى وغلبه بر صفات منفى مأیوس نباشید. یکى از دام‏هاى شیطانى، یأس و ناامیدى است. نباید بپندارید که صفات رذیله را مى توان در مدّت کوتاه و با تلاش اندک از بین برد. اگر چنین بود، مبارزه با نفس را »جهاد اکبر« نمى‏نامیدند. بر حسب شدّت و ضعف این صفات و میزان تلاش انسان و مراتب ایمان به خدا ممکن است غلبه بر این صفات، از چندین ماه تا چند سال به طول بیانجامد. گفته‏اند یکى از بزرگان را دیدند که از شدّت خوشحالى در پوست نمى‏گنجید، وقتى سبب را پرسیدند گفت: چهل سال است مجاهدت کرده‏ام تا حسد را از خود ریشه کن سازم و اکنون دیدم که به این کار موفق شده‏ام.(1)
پس ضمن امیدوارى و پرهیز از یأس باید با قاطعیت وارد کارزار سخت با نفس شد.
2- براى در مان هر دردى باید ریشه و علت بیمارى را شناخت و آن را بر طرف کرد.
به نظر بزرگان علم اخلاق، ریشه همه مفاسد و از جمله حسادت، غرور و زودرنجى، خودخواهى است. تا این صفت رذیله بر طرف نشود، نمى‏توان توقع داشت صفات مذکور ریشه کن شود. امام خمینى مى نویسد: »خودخواهى منشأ همه مفاسد است«.(2)
مادر بت‏ها بت نفس شماست
زان که آن بت مادر و این بت اژدهاست
سرچشمه اختلاف میان انسان‏ها و از جمله اختلاف زن و شوهر، خودخواهى و خود محورى است.
 کسى که در دام خودخواهى افتاده، در فرهنگى که براى خود ساخته، خود را در جاى حق نهاده و براى دیگران حقى قائل نیست.
خودخواهى در پیوند دل‏ها تأثیر منفى دارد و تا مرحله نفرت و بیزارى پیش مى رود.
راه عملى مبارزه با خود خواهى چیست؟
3- مهم‏ترین راه درمان خودخواهى، مبارزه مستقیم با نُمودهاى خودخواهى است. از این رو اسلام با صفاتى از قبیل حسد، خودنمایى، جاه‏طلبى، کینه توزى و تکبر به شدّت مبارزه کرده و از طرف دیگر، صفاتى چون خیر خواهى، فروتنى، عفو وگذشت را مورد تأکید قرار داده است.
4- به نظر علماى اخلاق، راه مقابله با صفات رذیله، عمل بر خلاف تمایلات درونى است، مثلاً کسى که حسود است، زمانى که امتیازات دوستان یا همسر خود را مى بینید یا سخن از برترى‏هاى دیگران مى شود، باید در همان لحظه، در دل توجه به خدا کند و خود را از این که حق شخص مورد نظر را زیر پا نهد، برحذر دارد. از این رو نه تنها زبان به بدگویى و تحقیر او نگشاید، بلکه بر خلاف میل قلبى، امتیازاتِ به حق او را تأیید کند و بر خلاف اقتضاى صفت بد، عمل کند.
نکته دیگر آن است که بداند امتیازات و کمالات دیگران هرگز مانع برخوردارى او نیست. از طرفى به عواقب حسادت بیندیشد که عبارتند از:
1- به خطر افتادن دین و ایمان. امام صادق(ع) فرمود: »حسد ایمان را مى خورد، همان طورى که آتش هیزم را از بین مى برد«.(3)
2- زوال حسنات: رسول خدا(ص) مى فرماید: »حسد خوبى‏ها را تباه مى کند«.(4)
3- به خطر افتادن سلامت: امام على(ع) مى فرماید: »تندرستى از کمى رشک بردن است«.(5)
4- تنهایى: منفور شدن و تنهایى، از پیامدهاى طبیعى حسد است. امام على(ع) مى فرماید: »براى حسود دوستى نیست«.(6)
نکته دیگر آن است که حسود بداند تنها به ضرر خود کار مى کند. امام صادق(ع) مى فرماید: »حسود پیش از آن که به دیگران زیان وارد کند، به خود آسیب مى زند«.
در نامه مرقوم داشته‏اید از این که مى بینید همسرتان با اخلاق خوب خود خانواده شما را به خویش متوجه مى سازد، حسودى مى کنید، در حالى که اگر قدرى بیندیشید خواهید دید جاى حسادت نیست، بلکه جاى حمد و ستایش الهى است. باید از اخلاق خوب همسرتان لذّت ببرید و خداوند را بر این نعمت سپاس بگویید، حتى او را در این جهت تشویق نمایید. جالب آن که همسر شما در دل پدر و مادر و اقوام تان جا باز کرده، نه همسر دیگران. از این بابت باید خوشحال باشید. انسان‏ها از این که چیزى که متعلق به آن‏ها است، ارزشمند باشد، خوشحال مى شوند، نه ناراحت!
البته حق دارید غبطه بخورید، نه حسادت. امام صادق(ع) فرمود: »مؤمن از مشاهده نعمتِ صاحب نعمت حسد نمى‏برد، بلکه غبطه مى خورد و از خداوند همانند آن نعمت را آرزو مى نماید، ولى منافق غبطه نمى‏خورد و حسد مى ورزد«.(7)
 براى غلبه بر مشکلات کسى بهتر از خودتان نمى‏تواند کارساز باشد. باید براى اصلاح خود تصمیم بگیرید و با ریاضت و تمرین و صبر، صفات رذیله را از خود دور کنید تا از زندگى لذت ببرید.
آیا حیف نیست در آغاز زندگى مشترک، با بدخُلقى و بهانه جویى طعم شیرین زندگى را بر ذائقه خود و همسرتان تلخ نمایید؟ ایام پس از سپرى شدن، هیچ وقت بر نمى‏گردد. حتى اگر در آینده بتوانید حالت تعادل خویش را بازیابید و صفات بد را از بین ببرید، دوران حال را که مى توانید از آن بهتر استفاده کنید و لذّت ببرید و سعادت اخروى خویش را فراهم آورید،
 بگو مگو و جدل با همسر و عقده گشایى، دور از اخلاق اسلامى است. این برخورد زمینه بیمارى روانى را فراهم مى کند. پیامبر اسلام(ص) مى فرماید: »آدم بد اخلاق نفس خود را در رنج و عذاب دائم قرار مى دهد«.(8) اخلاق خوب بهترین پشتوانه پیمان زناشویى است. به این روایت بنگر که به رسول خدا(ص) عرض شد: فلان شخص زن خوبى است، روزها روزه دارد و شب‏ها عبادت مى کند، ولى بداخلاق است! همسایه هایش را آزار مى رساند. حضرت فرمود: »هیچ خیر و خوبى ندارد و از اهل دوزخ مى باشد«.(9) بد اخلاقى در همه چیر حتى در عبادت تأثیر منفى مى گذارد، چون موجب قساوت قلب مى شود و نمى‏گذارد انسان از عبادتش لذّت ببرد. انسانى که با دیگران نمى‏تواند ارتباط خوبى داشته باشد، مطمئناً با خداوند نیز نمى‏تواند ارتباط خوبى برقرار کند. با نزدیک شدن به خداوند مى توانید، نفس خود را کنترل نموده و بر صفات ناپسند غلبه کنید. به بهانه خارج شدن از یکنواختى (که عذرى بدتر از گناه است) زندگى را در سراشیبى تباهى قرار ندهید! چرا به جاى لج بازى و خودخواهى، از گذشت لذّت نمى‏برید؟ چرا از این که به سخن همسرتان گوش دهید و کسى را که دوست مى دارید، خوشحال کنید، لذت نمى‏برید؟ چرا از این که همسرتان خوش خلق است و در میان خانواده جا باز کرده، لذت نمى‏برید؟ بیایید یک بار به جاى کارهاى گذشته، بر خلاف آن‏ها انجام بدهید و از این کار لذت ببرید. از این که همسرتان را خوشحال کنید و بر خلاف خواسته نفس قدم بردارید، خوب بودن برایتان آسان خواهد شد و لذّت بخش. نیز به زندگى شیرین و آنچه فلسفه آفرینش زوجین است، دست خواهید یافت.
پى نوشت‏ها:
1. محمد على سادات، اخلاق اسلامى، ص 132.
2. امام خمینى، سرالصلاة، ص 68.
3. بحارالانوار، ج 70، ص 244.
4. همان، ص 418.
5. نهج البلاغه، قصار 248.
6. غررالحکم، ج 1، ص 223.
7. کافى، ج 2، ص 307.
8. بحارالانوار، ج 73، ص 298.
9. همان، ج 103، ص 253.